این روزها که بوی پاییز میآید و هوا پاییزی شده است، گذراندن اوقات در دامان طبیعت از برنامههای قریب به اکثر خانوادههاست. اگر شما هم برای یک روز با هوای عالی برنامهی گردش را داشته باشید و سعی کنید به بهترین مکان تفریحی بروید که واقعاً لذت ببرید، اما به هر دلیلی مثل دیر کردن، برنامهریزی غلط و یا حتی ازدحام جمعیت به آن مکان نرسید، چه واکنشی نشان میدهید؟ از تفریح منصرف میشوید؟ یا برایتان مهم، آسمان آبی است و هوای عالی!
اگر به مکان دیگری بروید و مدام در فکر آن مکان و برنامهی قبلی باشید، جاذبههای مکان جدید را از دست میدهید و البته لذت تفریح را هم! و چه بسا بیشتر از روزهای عادی دچار تنش شوید!
اما اگر شما هم مثل سهراب معتقد باشید: «هرکجا باشم، آسمان مال من است»، تفریح همان تفریحی میشود که برایش برنامهریزی کردهاید و حتی ممکن است اتفاقهایی رخ دهد که به هم خوردن برنامهی قبلی شما بهترین خاطرهی زندگیتان شود!
روزهای زندگی آدم هم شبیه همین ماجرای تفریح است؛ ممکن است در مسیری که قرار است به سوی آینده بروید، جا بمانید و مسیر زندگیتان عوض شود. اما اگر مدام چشمهایتان به سوی آن مسیر و رؤیاهایتان حسرت بودن در آن مسیر باشد، از مسیر فعلی و زیباییهایش جا میمانید؛ حتی اگر جعبهی رؤیاهایتان در آن مسیر باشد! وقتی بیشتر مسیر زندگیتان را طی کردید، متوجه میشوید تمام زندگیتان غبطه خوردن به آدمهای مسیر قبلی بوده و حال آنکه آدمهای هممسیر شما به اندازهی همان آدمها خوشبخت و شادند و فقط شما از زندگیتان بهره نبردهاید.
برای هر آدمی ممکن است اشتباههایی در گذشتهاش باشد که در زندگی کنونی عواقبش را میبیند. یک کمکاری، یک بیخیالی و... که ممکن است بعدها مسیر زندگی را عوض کند؛ اما آنچه مهم است بودن در حال کنونی است، در مسیر فعلی پیش رو. حواستان به مسیر فعلی زندگیتان باشد. شاید این مسیر میانبُری باشد به دنیای آرزوهایتان، آنجا که رؤیاهایتان جامهی عمل پوشیدهاند! و چه خوب گفت مولایمان علی(ع): «اگر به آنچه میخواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران مباش.»
2. لحظه را دریاب
شما برای ثبت لحظههای زندگیتان از چه چیزی استفاده میکنید؟ فیلم؟ عکس؟ یادداشت؟ و یا...
همهی ما آلبومهای زیادی در خانهیمان داریم که پر است از خاطرهی روزهای گذشته؛ کودکی، نوجوانی، مدرسه، دانشگاه، جوانی، لحظههای شاد و غمآلود و...
ثبت خاطرههای زندگی امری است خوشآیند که میتواند بعد از گذشت سالها و با یادآوری روزهای گذشته، لبخندی دلنشین را بر لبانمان جاری و یاد عزیزانمان را در ذهن زنده کند.
اما نکتهی مهم این است که تلاش برای ثبت خاطرهها، نباید ما را از درک لحظهی وقوع، بازدارد. خاطرهها زمانی لذت دارند که ما از لحظهای که ثبتش کردهایم لذت برده باشیم؛ آنقدر که دیدن گوشهای از آن لحظهها، تمام شیرینی آنها را برایمان تداعی کند و دیدن یک عکس بتواند تمام خاطرهی شیرین آن اتفاق را در ذهنمان بازسازی کند.
اما متأسفانه گاهی در بعضی از اتفاقهای زندگی، ما به ثبت لحظهها بیشتر بها میدهیم تا خود لحظه. برای بعضی از لحظههای ناب زندگی که تکرار نشدنی است، مثل: ازدواج، تولد و... آنقدر در فکر ثبت هستیم که یادمان میرود این لحظات با هم بودن دیگر تکرار نمیشود. آنقدر در فکر خوب شدن، ژست و کلیپ میشویم که یادمان میرود، باید مزهی این روزها را برای یک عمر در ذهنمان داشته باشیم و برای ماندگاری این لحظهها عکس کافی نیست، بودن در لحظه شرط است.
لحظهها را دریابیم! خاطرهای را که میتوانیم از بودن در لحظه، در روح و فکرمان نگه داریم در هیچ آلبومی نمیشود نگه داشت.
۳. مواظب بالهایت باش
تار عنکبوت ساختار جالبی دارد؛ بسیار نازک و نامریی، اما خطرناک و چسبنده. اگر سفیدی دیوار، پروانهای را فریب ندهد، میتواند با وجود این دامها، با آسودگی از پرواز لذت ببرد؛ اما اگر هوشیار نباشد، گرفتار میشود و فرصت پرواز را از دست میدهد.
گذشته گاهی شبیه همین تارهای نامریی اما خطرناک عنکبوت میشود.
بررسی گذشته برای درک اشتباهها مسئلهی ارزشمندی است؛ مسئلهای که میتواند راه را برای رفتن هموارتر کند. اما گاهی در بررسی این اشتباهها و یادآوریشان در حین برخورد، حواسمان به دامها نیست و شاید ما شبیه پروانهای شویم که فرصت پرواز را از دست میدهد! سوق دادن اندیشه و ذهن به سوی گذشته، زمانی ارزشمند است که از درک اشتباههایمان بالی بسازیم برای پرواز به سوی آینده. گاهی یک اشتباه آنقدر فکر و ذهن ما را درگیر میکند که پرواز را فراموش میکنیم و زمانی که غرق در فراموشی هستیم متوجه میشویم در تارهای عنکبوت گذشته گرفتار شدهایم و پرواز را از دست دادهایم! پس مواظب بالهایتان باشید! گذشته همیشه دامهایی دارد که فرصت پرواز را از شما بگیرد!﷼