responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پژوهش های قرآنی نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 1  صفحه : 11

بررسي آماري اسباب نزول
حسيني م.

در اين نوشتار برآنيم تا گزارش نموداري از نقش وحضور اسباب نزول در برخي از تفاسير مهم را ارائه دهيم.
بررسي اين نکته که چه تفاسيري بيش از همه به نقل روايات اسباب نزول پرداخته و کدام مفسّر بدان بها داده و کدام مفسّر به آن بي توجه بوده است، راهها و شيوه هاي متعددي دارد، امّا شايد عيني ترين روش، تحليل و بررسي آماري و نموداري باشد، زيرا در اين روش مي‌توانيم به دور از هر گونه ذهنيّت و پيشداوري، ميزان اهتمام مفسّر به نقل روايات اسباب نزول و سطح اهميّت و ارجي را که بدانها مي‌دهد دريابيم و همچنين از جايگاه اسباب نزول در تفاسير مختلف آگاهي بابيم. در راستاي اين هدف، گزارش ياد شده در دو محور صورت مي‌گيرد :
1.تعداد وحجم نقل روايات اسباب نزول در تفاسير.
2.کيفيت و چگونگي نقل روايات اسباب نزول.
در محور نخست، هدف تنها شناخت تفاسير از بعد پرداختن به روايات اسباب نزول وميزان کاربرد اين روايات درآنهاست، امّا در محور دوم، شناسايي ديدگاه مفسّران در برخورد با روايات اسباب نزول و ميزان توجه و اهميتي که با نقّادي و تحليل آنها، از خودنشان داده اند، مورد نظر است.
براي دستيابي به هدفهاي فوق، از عناويني چند بهره گرفته‌ايم که اينک به توضيح مختصري دربارة آنها مي‌پردازيم.

منظور از نقل گزارشي و نقل تحليلي

اگر مفسر، تنها به نقل روايات اسباب نزول بسنده کرده وبدون هرگونه نقد و کندوکاوي نسبت به آنها از کنار روايات گذشته باشد، اين چنين نقلي«گزارشي» به شمار مي‌آيد. و اگر همراه با نقل روايات، به نقادي وتجزيه و تحليل متن آن و يا بررسي سند و صحت و سقم آن پرداخته باشد، از آن با عنوان نقل « تحليلي» تعبير مي‌کنيم.

منظور از نقل اجمالي و نقل تفصيلي

گزارش ونقل روايات مي‌تواند اجمالي باشد و مي‌تواند تفصيلي صورت گيرد، زيرا اگر تمام حادثه يا جريان سبب نزول آيه در روايت منعکس شده باشد و مفسر آن را ثبت کرده باشد، در اين صورت نقل سبب را « تفصيلي» مي‌دانيم، امّا اگر مفسّر در صدد بيان اصل روايت نباشد و فقط به اشاره اي گذرا يا شخصي که در نزول آيه تأثير داشته، بسنده کند، در اين صورت، گزارش مذکور را « اجمالي» تلقّي مي‌کنيم.
انتظار مي‌رود با بهره گيري از اين عناوين، ميزان حضور و نقش اسباب نزول در تفاسير و اصولاً در تفسير وفهم قرآن، به شکلي ملموس شناخته شود.
در پايان شايان ياد است که حوزه کار دراين تحقيق، فقط در برگيرنده تفاسير چندي است که بيشتر مورد استناد و استفاده محققان و دانش پژوهان قرار دارد، چه اين که آمار گيري نسبت به همه تفاسير، مجال ديگر و فرصت افزونتري را مي‌طلبد.
امّا در بارة اصل اين تحقيق و داوري، ما مدعي نيستم که آمار ارائه شده، کمترين کم وزيادي درآن راه نيافته و فاقد هرگونه اشکال است، ولي اطمينان داريم که اين آمار، درصدد بسياري، نمايانگر واقع ونشاندهنده ميزان حضور اسباب نزول در تفاسير مورد تحقيق است.
کار شمارش اين موضوعات، آن هم با روش دستي( غير کامپيوتري) معمولاً خالي از کاستي نيست، بخصوص نسبت به برخي تفاسير که چاپ مطلوب ومهذّبي ندارد. به علاوه که کار گزينش اين موضوعها تا حدّي متأثر از سليقه وسطح شناخت و تلقي افراد بوده است واين واقعيتي است که درهر کار انساني رخ مي‌نمايد، امّا آنچه مي‌توان گفت اين است که آمار ارائه شده، دست کم در حدّ 80 درصد مي‌تواند معيار ارزيابي و داوري قرار گيرد.
تفاسير مختلف، از نظر حجم رواياتي که در بردارند، در يک سطح نيستند، برخي در نقل روايات اسباب نزول راه افراط پيموده اند وبعضي ديگر راه تفريط را. براي توضيح بيشتر ف به ارقام به دست آمده در اين زمينه نظر مي‌افکنيم :

في ظلال القرآن (103) الميزان (273)
تفسير فخز رازي (166) تفسير ابن کثير(274)
المنار (177) کشاف (283)
نمونه (259) الفرقان(288)
مجمع البيان(259) ابوالفتوح رازي( 323)
تفسير طبري (262) روح المعاني (673)

همان گونه که ارقام فوق نشان مي‌دهد، کمترين گزارش اسباب نزول را تفسير في ظلال، و بيشترين آن را، روح المعاني دارد. ساير تفاسير در سطح نزديک به هم، در حدود بين 200 و 300 مورد، با اندک اختلافي دردو طرف قرا دارند. اين تقارن سطوح در بيشتر تفاسير، نشانگر دو نکته است:
1. اين که تفاسير در نقل روايات اسباب نزول، تاحدّ زيادي از يکديگر متأثر بوده ودر پرداختن به اسباب نزول، نيم نگاهي به هم داشته اند ومراجعه مستقيم آنان به منابع تاريخي وروايي، در گزارش اسباب نزول بسيار محدود بوده است.
2. اين که از ملاحظه حجم گزارشها مي‌توان حدس زد که اسباب نزولهاي معروف، همان حدّ متوسط ارقامي است که در بيشتر تفاسير نشان داده شده است؛ يعني در حدود 250 تا 300 مورد، با تفاوتهاي جزئي که در انتخاب اسباب نزول وجود دارد.
( رک: نمودار شماره1)

ياد آوري: نمي‌توان از فزوني يا کاستي بيش از اندازه گزارشها در برخي تفاسير، ديدگاه مفسّر را نسبت به اعتبار و بي اعتباري روايات اسباب نزول دريافت، زيرا برخي تفاسير هر چند حجم اندکي از تفاسير خود را به نقل اسباب نزول اختصاص داده اند، امّامفسّر نسبت به 90 درصد از آنها تلّقي داشته و آنها را پذيرفته است، چنان که اين موضوع را در تفسير فخر رازي مي‌بينيم و برعکس برخي ديگر از مفسران، هرچند تعداد زيادي اسباب نزول را نقل کرده اند، ولي نسبت به بيشتر روايات آن، با ديد نفي و انکار نگريسته اند، مانند تفسير المنار.
نقل اسباب نزول به گونه اجمال يا تفصيل براساس محاسبه به عمل آمده نسبت گزارشهاي اجمالي به کل گزارشهاي انجام گرفته در تفاسير مورد بررسي از اين قرار است:

نام تفسير تعداد موارد تفصيل تعداد موارد اجمال نسبت موارد اجمال به کل
الفرقان 288 14 8/4%
نمونه 259 17 5/6%
طبري 262 18 8/6%
مجمع البيان 259 23 8/8%
الميزان 273 25 9%
روح المعاني 673 84 12%
ابوالفتوح 323 56 17%
المنار 177 43 2/24%
ابن کثير 274 69 25%
في ظلال القرآن 103 28 27%
فخر رازي 166 111 8/66%
کشاف 283 18 6%

(ر ک : نمودار شماره 2 )

چنان که مشاهده مي‌شود در کيفيت گزارش اسباب نزول، بيشتر تفاسير به نقل تفصيلي و مبسوط گرايش نشان داده‌اند، به گونه‌اي که جز تفسير کبير، ساير تفاسير از نظر اجمال در گزارش، زير 30 درصد قرار دارند؛ يعني بيش از 70 درصد گزارشها توجه شود، نسبت نقلهاي اجمالي در تفاسير شيعي (‌تفاسير مورد بررسي در اين تحقيق) پايين تر از تفاسير عامه است. به تعبير ديگر گرايش مفسّران شيعي بيشتر به جانب نقل تفصيلي اسباب نزول بوده است.
نکته ديگري که در اين زمينه مي‌توان گفت اين است که در مجموعه تفاسير مورد تحقيق، چه بسا تفاسيري با گرايشهاي متفاوت از نظر فلسفي، تاريخي، اجتماعي، در کيفيت گزارش اسباب نزول نوعي هماهنگي داشته و در يک رديف قرار گرفته‌اند؛ مانند تفسير الفرقان يا الميزان با تفسير طبري و يا تفسير المنار و في ظلال با تفسير ابن کثير.
امّا کيفيت نقل اسباب نزول از نظر تحليلي و گزارشي، بر اساس تحقيق به عمل آمده نسبت گزارشهاي تحليلي به کل گزارشها از اين قرار است:

نام تفسير تعداد موارد گزارشي تعداد موارد تحليلي نسبت موارد تحليلي به کل
المنار 177 85 48%
الميزان 273 114 7/41%
روح المعاني 673 104 4/15%
الفرقان 288 39 5/13%
نمونه 259 35 5/13%
في ظلال القرآن 103 13 6/12%
فخر رازي 166 14 4/8%
طبري 262 17 4/6%
مجمع البيان 259 13 5%
ابن کثير 274 11 4%
ابوالفتوح رازي 323 12 7/3%
کشاف 283 1 0

در اين محاسبه، چنانکه مي‌بينيم المنار، در بالاترين سطح از تحليل و نقّادي روايات اسباب نزول قرار دارد و کشاف در پايين ترين آنها، بقيه تفاسير در ميان اين دو نوسان دارند.

(ر ک: نمودار شماره 3)

از ارقام به دست آمده، دو نکته را مي‌توان دريافت:
الف. نوع نگرش مفسّران به روايات اسباب نزول از نظر ميزان اهميتي که به آنها داده است، زيرا حجم گزارشهاي تحليلي بوضوح نشان مي‌دهد که مفسّر در چه حدّي به روايات پرداخته و آنها را مورد ارزيابي و تجزيه و تحليل قرار داده است.
ب. ديگر آن که با گذشت زمان روايات اسباب نزول بيش از پيش، مورد نوجّه و اهتمام قرار گرفته است، زيرا از تفاسير شيعي، سه تفسير: الميزان، الفرقان و نمونه بيش از ديگران به تحليل و نقّادي روايات اسباب نزول پرداخته‌اند، بويژه الميزان که بر اساس ارقام ياد شده، بيش از يک سوم روايات را به نقد گرفته است. از تفاسير اهل سنّت نيز سه تفسير: المنار، روح المعاني و في ظلال، بيشترين نقد و بررسي را نسبت به آنها داشته‌اند. ويژگي مشترک اين تفاسير اين است که همه آنها در صد سال اخير پديد آمده‌اند و جزء تفاسير جديد به حساب مي‌آيند. پس مي‌توان نتيجه گرفت که گذشت زمان و پديد آمدن شيوه‌هاي جديد تري از تفسير، چون تفسير قرآن با قرآن، يا در پرتو دريافتهاي علمي، مجال افزونتري براي نقّادي و تحليل صحيح روايات تاريخي فراهم کرده است و همين امر به مفسّران امکان داده است که روايات اسباب نزول را بيش از گذشته به نقد و ارزيابي بگيرند.

نام کتاب : پژوهش های قرآنی نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 1  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست