responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آفتاب مطهر نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 205

سخنراني مي‌کرديم، همين حنيف‌نژاد نيز مي‌‌آمد. بعدازظهرهاي جمعه که من سخنراني مي‌کردم، او همان وقت متن را به تبريز مي‌برد و منتشر مي‌کرد. يعني تا اين حد به درس‌هاي مذهبي و اين‌گونه فعاليت‌هاي ديني و فرهنگي علاقه داشت، ولي متأسفانه بعدها گرايش مارکسيستي پيدا کرد و ديدم ديگر نمي‌آيد. هنگامي که احوالش را پرسيدم، کسي به‌درستي خبر نداشت. پس از مدتي فهميدم که اينان گروهي تشکيل داده‌اند و مي‌خواهند يک تشکيلات سياسي را سازماندهي کنند. چند نفر نيز مشغول تدوين ايدئولوژي بودند و پس از چندي جزوه شناخت را منتشر کردند. اين جزوه، ترجمه يک کتاب مارکسيستي بود؛ تنها در آغازش نوشته بودند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران» و در آخر نيز يک شعار اسلامي درج کرده بودند. بقيه جزوه، ترجمه حرف‌هاي مادي‌گرايان و مارکسيست‌ها بود. اين بي‌انصاف دست‌کم اين جزوه را يک‌بار به من نشان نداد. ما چنان با هم رفت و آمد داشتيم که انتظار مي‌رفت دست‌کم اين جزوه را به من نشان دهد تا من نيز نظرم را بگويم.

آن زمان تعبير «بي‌انصاف» درباره سران مجاهدين خلق، گناهي نابخشودني به حساب مي‌آمد. يعني اينان چنان در جامعه جاي باز کرده و بين قشرهاي مبارز و مذهبي نفوذ يافته بودند، که شخصي مثل شهيد مطهري بالاترين ناسزايش به آنان، همين کلمه بي‌انصاف بود. کسي باور نمي‌کرد اينان منحرف باشند.[1]

بيداري در برابر بدعت‌ها

از وقتي که شهيد مطهري فهميد اينان درصدد ايجاد چنين انحرافي برآمده‌اند و مي‌خواهند يک ايدئولوژي ساختگي، التقاطي و همراه با بدعت و تحريف را گسترش


[1] ديدار با دانشجويان اهواز، در اردوي تابستاني آبعلي، (27/5/1379).

نام کتاب : آفتاب مطهر نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 205
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست