آن است كه بايد ژرفاي حوادث جامعه را درک کنیم و نگاه سطحي به اطراف خود نداشته باشيم. اگر ميبينيم كسي چربزباني ميکند، نبايد دل به او بنديم و فريبش را بخوريم؛ بلكه بايد ببينيم در باطن او چه ميگذرد و هدف واقعي او از اين كار چيست. اگر ديديم كه همسر و فرزندانمان از ما چيزي ميخواهند كه برخلاف اصول و موازین ديني است، بايد هشيار باشيم و محبت آنان موجب فرو افتادن در گناه نشود؛ بهويژه اگر اثر آن گناه به پايمال شدن حقوق انسانهاي بيشماري بينجامد. اگر كسي بهراستي بينديشد كه شخصي در مقام دشمنی با اوست و رفتار آن فرد باعث بدبختي او ميشود، هرگز با او همداستان نميشود؛ اما مشكل آن است که انسان، در موارد فراواني، دوست و دشمنش را بهدرستي نمیشناسد. پس، گاهي ممكن است دشمنيها ريشه در خانواده، محیط پيرامون، دوستان، همحزبيها، همکلاسیها، همکاران و همسایگان داشته باشد و باعث گرفتاري انسان در دامي باشد كه سرانجام آن، آتش دوزخ است.
4. شناخت ابزارها و شيوههاي إعمال دشمني
گام چهارم براي مقابله با دشمن، شناخت ابزارها و شيوههاي إعمال دشمني است. مردم سادهانديش ميپندارند بروز دشمني فقط به آن است كه كشوري بر سر مردم كشور ديگر بمب يا موشك بيندازد. البته برخي دشمنان ما، دشمني خود را از اين راه بروز ميدهند؛ اما آنان هيچگاه از اين طريق موفق نخواهند شد؛ ولي در ميان دشمن، سياستمداران پختهتري هستند كه ميدانند