قبل از هر چيز بايد بگوييم واقعيت اين است كه اين سخن، شعارى بيش نيست و مدعيان آن، خود هرگز عملا بدان ملتزم نبوده و نيستند. اين شعار هم مانند بسيارى از شعارهاى ديگر فقط ابزارى است براى اعمال فشار بر عليه كشورهايى كه حاضر نيستند در مقابل مطامع و زورگويىهاى استكبار جهانى سر فرود آورند. اگر مطلبى با منافع آنان سازگارى نداشته باشد از آزادى بيان خبرى نيست. البته براى فريب افكار عمومى معمولا سعى مىكنند اين محدوديتها را به شكل نامرئى و پنهان ايجاد كنند و آنها را آشكار و علنى نمىسازند. شواهد زيادى در اين رابطه وجود دارد كه در اين جا براى نمونه به دو، سه مورد اشاره مىكنيم.
من خودم شخصاً اطلاع موثق دارم كه چندى پيش نماينده مقام معظم رهبرى در لندن خبرى را به روزنامهها داده بود كه منتشر كنند. علىرغم اين كه ايشان حاضر بود هزينه لازم را هم پرداخت كند هيچ روزنامهاى حاضر نشد كه آن را چاپ كند. دليل آن هم اين بود كه خبر مربوط به سخنى از مقام معظم رهبرى بود كه با سياست دولت انگلستان توافق نداشت. بالاخره با هزار زحمت و چندين واسطه و توصيه، يك روزنامه حاضر شد آن خبر را چاپ كند. پس از انتشار آن مطلب فوراً آن روزنامه را تحت تعقيب قرار دادند. اين در حالى است كه مرتباً براى ما تبليغ مىكنند كه انگلستان يكى از آزادترين كشورها در زمينه آزادى مطبوعات است.
نمونه ديگر مربوط به آقاى «روژهگارودى» محقق و متفكر مشهور فرانسوى و معاصر است. ايشان از مفاخر كشور فرانسه در اين عصر به شمار مىرود. ايشان هم فيلسوف است و هم مورّخ، و كتابهاى زيادى به رشته تحرير درآورده است كه بسيارى از آنها به زبانهاى مختلف ترجمه شده است. چندى پيش ايشان كتابى نوشت و در آن با شواهد و مدارك تاريخى اثبات كرده بود كه كشتار ميليونها يهودى در جنگ دوم جهانى، در آلمان و برخى كشورهاى ديگر دروغى بيش نيست. طبيعت قضيه اين بود كه اگر مناقشهاى در اين ادعاى آقاى گارودى وجود دارد فرد يا افراد ديگرى هم در مقابل، مدارك و شواهدى دال بر نادرست بودن آن ارايه دهند. اما برخوردى كه در فرانسه، مهد آزادى، با آقاى گارودى كردند اين بود كه كتابش را ممنوع كردند و خودش را هم به دادگاه كشاندند و محاكمه كردند و به پرداخت جريمه مالى سنگين محكوم نمودند. عجيبتر اين كه يك ناشر آلمانى را كه اين كتاب را به زبان آلمانى ترجمه و