موضوع بحث «حقوق از ديدگاه اسلام» بود. فلاسفه حقوق، براى انسان تعدادى حقوق را تحت عنوان «حقوق طبيعى» يا «حقوق فطرى» بيان كردهاند. از نظر آنان، اين حقوق بر اساس طبيعت يا فطرت انسان است. اهميت اين حقوق، بهگونهاى است كه فوق «قانون اساسى» يا «قانون عادىِ» كشورها محسوب مىگردد. همين حقوق فطرى در «اعلاميه جهانى حقوق بشر» آمده است كه شامل: حق حيات، حق كرامت، حق آزادى و... مىباشد. در جلسه پيشين درباره «حق آزادى» توضيح داده شد و گفته شد كه «آزادى» داراى معانى متعددى است كه هر معنا به حوزه معرفتى خاصى مربوط مىگردد. از اين رو، واژه «آزادى» يك «لفظ مشترك» محسوب مىشود. برخى بدون توجه به اختلاف معانى اين واژه، و يا به قصد مغالطه و تشويش اذهان، معانى مختلف آن را خلط مىكنند و حكمى را كه براى يك معناى خاص آن ثابت است بىجهت به معناى ديگر آن نسبت مىدهند. در «علم منطق» گفته شده است كه يكى از مغالطههاى رايج، مغالطه اشتراك لفظى است. براى جلوگيرى از بروز چنين مغالطهاى در مورد «آزادى» مىبايستى معانى مختلف آن را مورد توجه قرار دهيم و آنگاه به تحليل لوازم و احكام هر يك بپردازيم. در جلسه پيش به برخى معانى «آزادى» كه در حوزههاى معرفتى فلسفه، كلام، اخلاق و مانند آن به كار مىرود اشاره شد. هيچ كدام از آن معانى، به مسايل حقوقى، سياسى و اجتماعى انسان مربوط نمىشود. عدهاى از روى اشتباه، و يا به قصد مغالطه، معناى فلسفىِ اين واژه را در زمينه مباحث سياسى يا حقوقى به كار مىبرند.
2. «بندگى» يا «بردگى»؟
يكى از مغالطههايى كه امروزه در مطبوعات و رسانهها به كار برده مىشود مربوط به واژه «برده»