اثبات «نبوت» اينگونه دليل آوردهاند كه بر خدا واجب است كه پيامبرانى را براى هدايت انسانها مبعوث نمايد.
طبيعى است تمام اين نظرات بر اين اساس است كه آنان به خداى واحد ايمان دارند، و آنگاه به دنبال اين نكته هستند كه خداى متعال بر چه اساسى، كارى را انجام مىدهد، حقى را ثابت مىنمايد و يا آن را نفى مىكند.
پاسخ اجمالى ما به اين مسأله اين بود كه كارهاى خداى متعال، ناشى از حكمت و بر اساس مصالح و مفاسد واقعى است. اگر حقى را به كسى اعطا مىكند به جهت رعايت مصلحتى است و اگر آن را از ديگرى سلب مىنمايد، آن هم به سبب رعايت مصلحتى ديگر است.
سپس اين پرسش مطرح شد كه «مصلحت» چيست؟ اينكه مىگوييم اگر مصلحتى وجود داشته باشد، خدا كارى را انجام مىدهد و اگر مصلحتى در كار نباشد يا مفسدهاى در بين باشد خدا آن كار را انجام نمىدهد؛ اين مصالح و مفاسد چيستند؟ با تحليلِ بيان شده به اين نتيجه رسيديم كه خداى متعال عالَم را براى افاضه فيض، خلق فرموده است. انسان را نيز خلق كرد تا با رفتار اختيارى خويش در اين عالَم، به سعادت و كمال ابدى و قرب الهى نايل گردد. در اين مسير خداى متعال براى انسان تكاليفى را مقرر فرموده و نيز حقوقى را در نظر گرفته تا با استفاده از آن «تكاليف» و «حقوق» راه تكامل خويش را بپيمايد. بنابراين، آنچه موجب مىشود كه بيشترين انسانها بتوانند به بيشترين كمال، كه همان قرب به خدا است، نايل گردند «مصلحت» نام دارد. در اين ميان، گاهى شخص با يك واسطه و گاهى با چندين واسطه به قرب الهى نايل مىگردد.
به طور اجمال مىتوان اين فرمول كلى را ارايه داد كه در اسلام هر حقى كه براى كسى ثابت مىشود، بدين منظور است كه بتواند از آن حق، در جهت كمال و قرب الهى استفاده نمايد. نيز هر تكليفى كه براى فردى ثابت مىگردد، به همين منظور است. اگر حقى به كسى اعطا نگرديده، به جهت اين بوده كه جعل آن حق، مانع تكامل انسان بوده است. البته بيان اين كه چگونه همه تكاليف و حقوق با مصالح و مفاسد تطبيق مىنمايند، بررسى گستردهاى را مىطلبد كه اكنون در صدد آن نيستيم.
2. تبيين حقوق طبيعى بر اساس بينش الهى و اسلامى
اصطلاحى در علم حقوق وجود دارد كه گفته مىشود انسان داراى يك سلسله «حقوق فطرى»