موجودى بيافرينم كه خليفه و جانشين من روى زمين باشد: وَ إذْ قَالَ رَبُّكَ لِلمَلَئِكَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِيفَةً[1]؛ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت».
هدف از آفرينش انسان، بعد از خلقت ساير موجودات اين بود كه موجود كاملترى خلق گردد تا با قدرت اراده و انتخاب خويش بتواند مظهر همه صفات الهى گردد و به عبارت ديگر خليفه خدا در روى زمين شود. امتياز انسان بر ساير مخلوقات، همان قدرت انتخاب و گزينش است. دايره انتخاب و اراده انسان بسيار گسترده است و مىتواند از ميان صدها راه يك مسير را برگزيند و هيچ گاه با قدرت انتخاب و اختيار موجودات ديگر، مثل حيوانات قابل مقايسه نيست. اختيار در حيوانات بسيار ضعيف است و اگر فرضاً نوعى تكليف در آنها ثابت گردد، با تكليف و وظايف انسان برابرى نمىكند.
قرآن كريم نيز در آيات متعددى بر اين امتياز تكوينى انسان، يعنى قدرت انتخاب بين نيكى و بدى، اشاره دارد: إِنّا هَدَينَهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً[2]؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس! ما انسان را آفريديم و در او استعدادهاى گوناگون قرار داديم و راه را هم به او نموديم، و اين خود انسان است كه مىتواند راه سپاسگزارى و قدردانى از نعمتهاى خدا را برگزيند يا راه ناسپاسى و كفران را. اينكه انسان چنين قدرتى را دارا است و ساير موجودات از اين انتخاب بىبهرهاند، يك امتياز تكوينى براى انسان محسوب مىشود؛ به عبارت ديگر، كرامت خاص الهى در حق انسان است.
5. زمينههاى لازم براى تحقق كمال اختيارى
انسان علاوه بر «قدرت انتخاب» نيازمند شناخت راه درست از نادرست مىباشد. اين شناخت موجب مىشود تا قدرت انتخاب انسان به تحرّك و عمل درآيد و از ميان مسيرهاى گوناگون يكى را برگزيند. توضيح مفصّل اين مطلب را بايد در مباحث «انسانشناسى اسلامى» دنبال كرد، ولى در اينجا به صورت مختصر بدان اشاره مىشود تا بتوانيم از آن به عنوان مقدمه يا «اصل موضوع» براى مباحث بعدى سود جوييم.
براى اينكه انسان بتواند انتخاب صحيح داشته باشد، بايد اولا اصل اين مطلب را كه دو راه