در بحثهايى كه در دو سال گذشته در اين مكان مقدس خدمت حضار محترم تقديم كرديم به مناسبتهاى مختلف اشاراتى درباره واژه «حق» و «حقوق» داشتيم؛ مثلا درباره اين كه حق طبيعى انسان است كه از مملوكات خودش حفاظت كند، يا در سرنوشت خودش مؤثر باشد، و يا از حقِ در مقابل تكليف، كه انسان همان طور كه تكاليفى را بر عهده دارد حقوقى هم بر عهده اوست، و توأمان بودن حق و تكليف بحث كرديم و مسايل مختلفى در ارتباط با مفهوم حق و حقوق مطرح شد كه به مقتضاى حال فقط اشاراتى به اين مطلب مىكرديم. مسايل ديگرى هم در اين باره قابل طرح است؛ از قبيل حق حاكم بر مردم و حق مردم بر حكومت، حقوق متقابل حكومت و مردم و همين طور مسايل ديگرى كه محور همه اينها را مفهوم «حق» تشكيل مىدهد و در فرهنگ اسلامى و قرآنى ما كاربردهاى اين واژه از اينها نيز وسيعتر است. مرورى بر كاربردهاى واژه حق در قرآن كريم نشان مىدهد كه اين مفهوم نه تنها در ارتباط با مسايل سياسى، حقوقى و اجتماعى مطرح مىشود بلكه در بسيارى از مسايل فلسفى، معرفتشناختى، شاخههاى مختلف فلسفه و ساير حوزههاى معرفتى انسان نيز كاربرد دارد و به مقتضاى هر حوزه، ويژگى خاصى پيدا مىكند. از اين جهت مناسب ديدم در آغاز دوره جديد مباحثى كه خدمت برادران و خواهران خواهيم داشت يك بحث مقدماتى درباره مفهوم حق داشته باشيم.
2. «حق» و مفاهيم مختلف آن
همه ما در محاورات عرفى خودمان، به خصوص در آن جا كه ارتباط با مسايل اسلامى و مذهبى پيدا مىكند، با كاربردهايى از واژه حق آشنا هستيم. اين كلمه در اصل و ريشه لغت