قرآن كريم بر مسأله «توحيد» تأكيد فراوان دارد. هر گاه از طبيعت، كوه، دريا و ساير نعمتها ياد مىنمايد، به خاطر درس معرفت و خداشناسى است و به اين امر توجه مىدهد كه كارگردان جهان، اوست: أَفَرَءَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ، ءَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ، لَو نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ[1]؛ آيا آنچه را كشت مىكنيد، ملاحظه كردهايد؟ آيا شما آن را [بىيارى ما] زراعت مىكنيد، يا ماييم كه زراعت مىكنيم؟ اگر بخواهيم قطعاً خاشاكش مىگردانيم، پس در افسوس [و تعجب] مىافتيد.
اى كشاورز! اى زارع! به اين پرسش پاسخ دهيد كه آيا شما دانه را مىرويانيد يا خدا آنان را مىروياند؟! آيا شما گياه را رشد مىدهيد يا خدا چنين مىكند؟! دانه براى رشد و تبديل به گياه، نيازمند آب، خاك، نور و عوامل طبيعىِ ديگر است و همه اينها مخلوق خدا هستند و به اراده او عمل مىنمايند.
اى موجود زنده! اى انسان! آيا تو به خود حيات بخشيدهاى يا ما به تو حيات دادهايم؟! آيا شما چنين قدرتى را داريد كه هر نفعى را جلب، و هر ضررى را از خويش دور سازيد، يا جلب و دفع منافع و مضار در اختيار و اراده ماست؟! وَ إِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ اِلاَّ هُوَ وَ إِن يَمْسَسْكَ بِخَيْر فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَىء قَدير[2]؛ و اگر خدا به تو زيانى برساند، كسى جز او برطرفكننده آن نيست؛ و اگر خيرى به تو برساند پس او بر هر چيزى توانا است.
قرآن كريم همه امور را، چه ساده و چه پيچيده، به خداوند نسبت مىدهد؛ مانند: رويش گياه، نزول باران، وسعت يا ضيق روزى، نزول بلا، و مرگ و زندگى.
8. تفكر نمرودى در برابر تفكر ابراهيمى
نمرود هم مانند بعضى روشنفكران اين عصر مىگفت: من خداى خود هستم. روشنفكران خيال مىكنند سخنانشان حرف جديدى است. خير، اينان همان سخنان نمرود را تكرار مىكنند. حضرت ابراهيم(عليه السلام)به نمرود مىگفت: تو آفريدگار دارى. نمرود گفت: خداى تو كيست؟! ابراهيم گفت: أَلَّذِى خَلَقَنِى فَهُوَ يَهْدِينِ. وَالَّذِى هُوَ يُطعِمُنِى يَسْقِينَ. وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشفِينَ؛ وَالَّذِى يُميتُنى ثُمَّ يُحْيينَ[3]؛ آن كس كه مرا آفريده و همو راهنماييم مىكند، و آن كس كه او به