كسانى كه تحت تأثير فرهنگ الحادى غرب واقع شدهاند، روز به روز به كفر و انكار ماوراى طبيعت نزديك مىگردند و خواه ناخواه وجود مجردات، ملايك، قيامت و نظاير آنها مورد شك و ترديد قرار مىگيرد؛ چون اينگونه امور غير قابل حس و تجربه است. از نظر اين عده، «وحى» يك «احساس شخصى» است و «روح» نيز يك «امر درونى» است.
در اين عصر، تعداد كسانى كه به خدا به عنوان كمال بىنهايت، قدرت بىنهايت و علم بىنهايت معتقد باشند، زياد نيست. تعداد افرادى كه واقعاً به «غيب» ايمان داشته باشند و به «خدا» به عنوان موجودى مجرد و غير قابل حس، كه در همه جا حضور دارد و همه به او وابستهاند، اعتقاد راسخ و حقيقى داشته باشند، نسبت به جمعيت شش ميلياردى كره زمين اندك است. اگر چه، بحمدالله در بين جامعه ما كسانى كه منكر غيب و ماوراى طبيعت باشند، زياد نيست.
امروزه تفكر الحادى و نفى خدا، در تار و پود جوامع غربى ريشه دوانيده و شاخههاى ناميمون آن بر ديگر كشورها نيز گسترده شده است. ريشه بسيارى از مفاسدى كه در جامعه ما وجود دارد، و اصلاحطلبان واقعى در پى اصلاح آن مفاسد هستند، به الحاد و انكار غيب بازمىگردد. اين روزها مشاهده مىكنيم كه كسانى نام خود را «اصلاحطلب» گذاشتهاند، در حالى كه هدفشان از اصلاحات، كمرنگ كردن دين و حذف خدا و معنويات و ارزشهاى دينى از جامعه است: وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسدُوا فِى الأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ. أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدونَ وَلَكِنْ لاَ يَشْعُرُونَ[1]؛ و چون به آنان گفته شود: «در زمين فساد مكنيد»، مىگويند: «ما خود اصلاحگريم.» به هوش باشيد كه آنان افسادگرانند، ليكن نمىفهمند. اين عده حقيقتاً به خدا ايمان ندارند و از «دين» و «اسلام» به عنوان ابزار استفاده مىكنند تا به مقاصد شوم خويش نايل گردند: قالَ الحسين(عليه السلام): اَلنَّاسُ عَبيدُ الدُّنْيَا، وَالدِّينُ لَعِقٌ عَلىَ اَلْسِنَتِهِمْ، يَحُوطونَهُ مَا دَرَّت مَعَايِشُهُمْ، فَاِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ[2]؛ امام حسين(عليه السلام) مىفرمايند: مردم بنده دنيا هستند، و دين لقلقه زبانشان است، مادامى كه زندگى ايشان تأمين گردد از دين حفظ و صيانت مىنمايند، پس هنگامى كه به وسيله بلا آزمايش گردند، دينداران كم خواهند بود.
[1] بقره (2)، 11ـ12. [2] بحارالانوار، ج 44، ص 383، حديث 2، چ بيروت.