اينچنين فاعليتى كه خداوند نسبت به ساير اشيا و موجودات دارد، براى او منشأ حقى مىشود كه با هيچ حقى قابل مقايسه نيست. وقتى شما صورت گُل را در ذهنتان تصور مىنماييد، آيا من مىتوانم ادعاى حق كنم و بگويم اين صورت ذهنى تابع اراده من و داخل در وجود من است؛ در حالى كه هيچ گونه دخالت و دسترسى بدان نداشتهام؟! وقتى اصل وجود اين پديده ناشى از اراده شماست، چگونه ممكن است فرد ديگرى در معلول شما (صورت ذهنى شاخه گل) حقى داشته باشد؟! اگر شما در ذهن خويش، درختى تصور نماييد كه به تدريج رشد كرده و سپس ميوه داده است، اين ذهن شما است كه باغبان اين درخت است؛ آيا باغبان ديگرى مىتواند ادعا كند كه من در ميوه درختى كه در ذهن شما به وجود آمده، داراى حق هستم؟!
وقتى ايجاد شيىء از يك فاعل است و رشد و نگهدارى آن هم از اوست، چه كسى مىتواند در آن حقى داشته باشد؟ معقول نيست كسى در كنار خدا، در مخلوقات و موجودات عالَم حقى داشته باشد، مگر اين كه او اين حق را داده باشد: لَهُ مَا فِى السَّمَوَت وَ مَا فِى الاَْرْضِ مَنْ ذَالَّذِى يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يُحِيطُونَ بِشَىْء مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَوَتِ وَ الاَْرْضِ وَ لاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِىُّ الْعَظِيم[1]؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست كه در نزد او، جز به فرمانِ او شفاعت كند؟! آنچه را در پيش روى آنها و پشت سرشان است مىداند؛ و كسى ازعلم او آگاه نمىگردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد. تخت (حكومت) او، آسمانها و زمين را در بر گرفته؛ ونگاهدارى آن دو - آسمان و زمين ـ او را خسته نمىكند. بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست.
تمام پديدهها به طور كامل مخلوق خداست. اوست كه ايجاد كرده، حفظ نموده، و جهان هستى را رشد و تكامل بخشيده است. تنها اوست كه فاعل، حافظ و ربّ آدميان است.
8. فاعليت غير مستقل و ثبوت حق
همانگونه كه اشاره كرديم، اگرچه خداوند همه عالَم و از جمله انسان را آفريده است و همه به اراده او در چرخش و گردشند، امّا او به انسان قدرتِ انجام برخى كارها و فاعليت نسبت به آنها را داده است. به انسان اراده، هوش و نيرو داده كه مىتواند فكر كند، اختراع و اكتشاف