موضوع سخن در جلسات پيشين «حقوق از ديدگاه اسلام» بود. اين پرسش مطرح شد كه اصولا از ديدگاه اسلام، ريشه پيدايش حق چيست؟ چگونه براى كسى حقى ثابت مىشود، و در مقابل آن تكليفى مبنى بر رعايت آن حق به عهده ديگران مىآيد؟ از كلمات حضرت اميرالمؤمنين و امام سجاد(عليهما السلام) استفاده كرديم كه از ديدگاه اين بزرگواران ،كه همان ديدگاه اسلام ناب محمّدى است، همه حقوقى كه براى انسان ثابت مىشود، چه حقوق فردى و چه حقوق اجتماعى، به يك حق كلّى كه آن «حق خدا» است، باز مىگردد؛ يعنى حقى كه خداى متعال بر بندگان خويش دارد اين است كه او را پرستش واطاعت نمايند، و در مقابل، خدا هم حقى به نفع بندگانش قرار داده است و آن اين كه اگر اوامر و نواهى او را اطاعت كنند، سعادت دنيا و آخرت را نصيب آنان نمايد. تلاش كرديم اين مطلب را با بيان عقلى و فلسفى توضيح دهيم و تبيين كنيم كه چه توجيهى وجود دارد كه همه حقوق انسانها، از جمله حقوق طبيعى و حقوق فطرى كه براى انسانها گفته شده، مانند: حق حيات، حق مالكيت و حق آزادى عقيده و بيان، به حق خدا باز مىگردد و منشأ و ريشه حقوق انسان، «حقالله» است.
در توضيح اين مطلب، تحليلى درباره «مفهوم حق» بيان كرديم، كه اصلا معناى واقعى حق به عنوان يك مفهوم اجتماعى،سياسى وحقوقى چيست؟ اشاره كرديم كه وقتى مىگوييم: فلان كس حق دارد اين كار را انجام دهد؛ او داراى يك قدرت قانونى است و مفهوم حق دراين حالت، يك مفهوم اعتبارى است. نيز توضيح داديم كه اصلا «اعتبار» به چه معنايى است و چگونه مفاهيم اعتبارى، در مسايل اجتماعى به كار گرفته مىشود. گفتيم مفهوم اعتبارى حق كه به سلطه و قدرت بر انجام كارى اشاره دارد، در اصل از سلطه تكوينى انسان بر بدن و اندامهاى خودش گرفته شده است.