دارد محبت به او سرايت مىكند. شما كه بچه خود را دوست داريد، لباس و وسايل مربوط به او را نيز دوست داريد. رابطه محبت بين محب و محبوب به آثار محبوب هم سرايت مىكند. لازمه محبت اين است كه همان طور كه ذات محبوب مورد محبت است، آثارش نيز چنين باشد.
خداوند ذات خويش را چون كمال مطلق است از همه چيز بيشتر دوست دارد. آثار اين كمال هم بالتبع مورد اراده و محبت قرار مىگيرد؛ يعنى هر جا كمالى باشد، از آن جهت كه كمال است، اثرى از كمال بىنهايت او و شعاعى از خورشيد بىنهايت جمال اوست. او چون ذات خودش را كه كمال مطلق است دوست دارد، آثار اين كمال را هم دوست دارد.
6. كمال انسان، پشتوانه اعتبار حقوق از ناحيه خداوند
كمال انسانى وقتى داراى ارزش است كه با اراده و اختيار حاصل شود. رباطها را كه به صورت مصنوعى و به عنوان يك ابزار كار مىكنند در نظر بگيريد. اگر وقتى در خانه را باز مىكنيد به شما سلام كند يا سرش را خم نمايد، شما هيچ وقت احساس نمىكنيد كه اين رباط احترام مىگذارد و به شما علاقهمند است و شما را دوست دارد؛ بلكه يك ماشين است كه هيچ شعورى ندارد و تنها حركت مكانيكى خاصى را انجام مىدهد. شما بين سلام يك بچه و سلام اين ماشين فرق مىگذاريد، چرا؟ چون بچه در همان حد خودش مىفهمد كه اين كار براى احترام به ديگران است؛ يعنى شعور دارد و با اراده و اختيار عمل مىكند. از اين رو، كارش داراى ارزش و اعتبار است. شما هيچ وقت از آن ماشين به خاطر سلام و تعظيمش تشكر نمىكنيد يا نمىگوييد: من هم متقابلا سلام عرض مىكنم! كار او چون ناشى از اراده، شعور و درك نيست، جاى تشكر و اداى احترام ندارد. اگر يك ضبط صوت دايماً كلمه سلام را تكرار كند، آيا شما به ضبط صوت احترام مىگذاريد؟! اين كار وقتى ارزش دارد كه از روى شعور و اراده فاعل صادر شود؛ يعنى بتواند هم سلام كردن و هم سلام نكردن را اراده كند. در اين صورت اگر سلام كردن را انتخاب كند، اين امر نوعى احترام تلقى مىشود و داراى ارزش است.
چه وقت كارهاى انسان، كمال انسانى محسوب مىشود؟ براى مثال، در چه حالت، سخن گفتن انسان داراى ارزش است؟ وقتى كه سخنش از روى شعور باشد و بفهمد كه چه مىگويد؛ يعنى كار خوبِ انسان و كمالات انسانى، منوط به شعور، آگاهى، اراده و انتخاب است.