مارتينلوتر (1483 ـ 1546 م) از پيشگامان اين حركت بود. وى با هدف اصلاح دين و برقرارى انضباط در كليسا، ديدگاههاى جديدى درباره مسيحيّت ارائه كرد. جدايى دين از سياست، از جمله اصول مورد نظر وى بود. «لوتر» اظهار داشت پادشاهان قدرت خود را مستقيماً از خدا مىگيرند و وظيفه كليسا فقط پرداختن به امور معنوى و روحى است.
نهضت اصلاح دينى، باعث در هم شكستن حاكميّت كليسا و ظهور فلسفه سياسى جديدى گشت. از پيامدهاى اين حركت، درگيرى فرقههاى مذهبى بود كه موجب سستى و زوال قداست دين و زمينهساز سكولاريزم شد.
به طور كلّى، مىتوان انگيزههاى ترويج سكولاريزم را در غرب به دو دسته تقسيم كرد:
1. انگيزههاى خيرخواهانه ترويج سكولاريزم
1. انگيزههاى خيرخواهانه، كه از سوى برخى دينداران دنبال مىشد. آنها مىخواستند قداست دين را حفظ كنند و از طرفى دين را در تعارض با بعضى ارزشهاى پذيرفته شده در جامعه غربى مىديدند. بنابراين، براى حلّ مشكل گفتند: اساساً حوزه دين از حوزه علوم و فلسفه جداست. تعارض در جايى فرض مىشود كه دو چيز در يك نقطه تلاقى كنند، امّا اگر دو خط موازى باشند و در هيچ نقطهاى با هم تلاقى نكنند، تعارضى پيش نمىآيد. از اين جهت، براى آشتى دادن دين از يك طرف و علم و فلسفه و عقل از طرف ديگر، چنين گفتند كه حوزه دين تنها سلسلهاى از مسائل شخصى است كه در ارتباط انسان با خدا است همچنين آنها درباره ارزشها و بايد و نبايدها گفتند: هر بايد و نبايدى كه در محدوده ارتباط انسان با خدا مطرح مىشود، مربوط به دين است و علم با آن تعارضى ندارد، امّا اگر بايدها و نبايدها مربوط به زندگى اجتماعى انسان باشد، دين نبايد دخالت كند. به عنوان مثال، مجازاتهايى كه در دين براى مجرمان در نظر گرفته شده است، قابل قبول نيست؛ چون مجازات با كرامت انسانى سازگار نيست. هر مجرمى بيمار است وبيمار را بايد مداوا كرد، نه مجازات.
2. انگيزههاى مغرضانه ترويج سكولاريزم
گاه انگيزههاى مغرضانهاى بود كه از سوى كسانى مطرح مىشد كه دين را سدّ راه رسيدن به مطامع و منافع خود مىديدند. از جمله آنها گردانندگان حكومتها بودند كه براى دستيابى هر جه