فهم بايسته و صحيح متون دينى همواره از دغدغههاى مهم بشر بوده است. گذشت زمان و فاصله گرفتن از عصر نزول وحى، موجب دشوارى دستيابى به اين امر و فزونى اين دغدغه شده است. با آن كه اولياى دين از آغاز به اين مسأله توجه داشته و راهكار دستيابى به فهم درست را در اختيار مخاطبان قرار داده و نسبت به آسيبهاى پيشرو هشدارهاى لازم را بيان كردهاند؛ اما برخى به دليل نا آگاهى و برخى نيز در عين آگاهى و به عمد، از آن روى برتافته و به خطا رفتهاند. اينان در نهايت در دام «تفسير به رأى» متون دينى گرفتار آمدهاند. تفسير كنندگان به رأى، همواره براى درستنمايى خطاى خود، توجيهاتى مرتكب شده و دلايلى براى اين كار نادرست بيان كرده و مىكنند. از جمله تازهترين شگردهاى اين گروه، امكان طرح معانى مختلف ـ هر چند متناقض ـ براى يك متن است كه به بحث «تعدد قرائتها» نامبردار شده و در روزگار ما موافقان و مخالفانى يافته است. اگر چه برخى از طراحان وطنى اين نظريه چنان كه بايد، از منظر علمى بدان نپرداختهاند و بيشتر در حال و هواى گرايش سياسى خود سخن گفتهاند؛ ولى عالمانى فرهيخته نيز با درك نياز زمان و ضرورت طرح اين مبحث، در فرصتهاى مناسب به تبيين آن پرداخته و شبهات كژانديشان را پاسخ گفتهاند. استاد فرزانه حضرت آيتالله مصباح يزدى دام ظله نيز در طى ساليان گذشته، در گفتارهاى متعدد و در