مدعيان تعدد تفسير و قرائت متون دينى براى اثبات درستى ديدگاه خود، به گمان خودشان، دلايلى آوردهاند كه با بخشى از آنها به اجمال آشنا شديم. اينك به تفصيل به بيان و نقد و بررسى آنها مىپردازيم.
دستآويز اول: باطن داشتن آيات قرآن
چنانكه گفتيم روايات مختلفى در باب باطن داشتن آيات قرآن از پيشوايان دين نقل شده است؛ مانند اين روايت امام باقر(عليه السلام): اِنَّ لِلْقُرآنِ ظَهْراً و بَطْناً و لِلْبَطْنِ بَطْنٌ...؛[1] براى قرآن ظاهر و باطنى است و براى باطن آن نيز باطنى است. در روايت ديگرى به وجود هفت بطن براى آيات قرآن تصريح شده است: اِنَّ لِلْقُرآنِ ظَهْراً وَ بَطْنَاً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ اِلى سَبْعَةِ اَبْطُن؛[2] همانا براى قرآن ظاهر و باطنى است و براى باطن آن باطنى، تا هفت بطن است.
بعضى از طرفداران تعدد قرائات متون دينى با بهرهگيرى نادرست از اين روايات، ديدگاههاى انحرافى خود را به نام«باطن متن» عرضه مىكنند. آنان از سويى همه قرائات مختلف را به اين عنوان صحيح مىپندارند و از سوى ديگر با ترويج اين تفكر، مردم را از عمل به ظاهر قرآن باز مىدارند؛ زيرا بر اين
[1] مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 92، باب 8، روايت 37. [2] فيض كاشانى، محمد، تفسير صافى، ج 1، ص 31.