مى فرمايد: «وَ بِالاْخِرَة هُمْ يُوقِنوُنَ؛ و آنان به آخرت يقين دارند.» فرهنگ قرآن اينچنين است كه هرگاه بخواهد از افراد و گروه هايى بدگويى كرده، آنها را مورد ملامت و سرزنش قرار دهد، مىگويد انيها اهل شك هستند؛ بر عكسِ آن چه كه در دنياى امروز وجود دارد كه اگر بخواهند نسبت نارواى علمى به كسانى بدهند مىگويند اينها اهل يقين هستند!
پلوراليسم و تساهل و تسامح؛ ابزارهاى بحران آفرينان
به هر حال به نظر ما اعتقاد به نسبيت و شك گرايى، آفتى است بزرگ براى جامعه بشرى، و دست كم جامعه ما، و باعث مىشود ارزش ها، فرهنگ و اعتقاداتى كه براى آنها فداكارى كرديم و قرن ها آرزوى تحقق آنها را كشيديم تا سرانجام در اين دهه هاى اخير تحقق پيدا كرد، از دست برود. اكنون سؤال اين است كه در برابر اين موج شك گرايى جهانى، كه به نظر ما يك بحران و بيمارى خطرناك است، چه بايد كرد؟ ما به عنوان يك حكومت و كشور اسلامى، غير از كارهايى كه بايد در عرصه هايى چون اقتصاد و صنعت و علم انجام دهيم، در زمينه فرهنگى چه كارهايى بايد بكنيم؟ البته منظور ما از فرهنگ، اصطلاح جديد آن كه فقط رقص و آواز و موسيقى را شامل مىشود، نيست؛ بلكه منظورمان باورها و ارزش هاى دينى است. به نظر ما اسلام داراى يك سرى اصول و ارزش هاى قطعى و اصيل و ثابت است كه وظيفه ما اين است كه اولا آنها را حفظ كنيم و ثانياً ديگران را هم به آن دعوت نماييم؛ نه آن كه در برابر امواج سكولاريسم و ليبرالسيم و پلوراليسم و صدها ايسم ديگر عقب نشينى كرده و به موضع انفعال بيفتيم. امروز دشمنان ملّت ما سعى دارند با استفاده از ترفندهاى مختلف فرهنگى، اعتقادات و ارزش ها و باورهاى مردم و به خصوص جوانان ما را زير سؤال برده و تضعيف نمايند. يكى از اين ترفندها،