فَتْنَةً؛[1]و با آنان بجنگيد تا فتنهاى بر جاى نماند.» نيز در قران آمده و ما بايد به هر دو عمل كنيم. اگر كسى خدا را به «ارحم الراحمينى» مىشناسد، بايد به «شديد العقابى» هم بشناسد. نمىشود آن جا كه قرآن مىگويد خدا ارحم الراحمين است،[2] بگوييم روى چشم، اما آن جا كه مىگويد شديد العقاب است،[3] بگوييم اين خشونت است و قبول نداريم. خداوند، هم «اَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِى مَوْضِعِ العَفْوِ و الرَّحْمَةِ»[4] است و هم «اَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِى مَوْضِعِ النَّكَالِ وَالنّقِمَةِ»[5] است.
اين از ضعف ماست كه حقايق اسلام را مخفى كرده و شجاعت بيان حقايق اسلام را كه در نص قرآن آمده، نداشته باشيم. چرا ما از گفتن اين حقايق مىترسيم؟ مرحوم امام وقتى مىفرمودند: نترسيد از اين كه شما را به خشونت و تحجّر متهم كنند، اشاره به چنين مواردى داشتند. اسلامى كه ما مىخواهيم مردم را به آن دعوت كنيم يك مجموعه است كه همه آن با هم است و از جمله آنها همين مجازات هايى است كه اعلاميه حقوق بشر آن ها را نفى كرده، و ما نمىتوانيم مردم را به ده آيه يا صد آيه يا شش هزار منهاى يك آيه از قرآن دعوت كنيم.
پرسش و پاسخى ديگر
پرسش: ما مىدانيم كه قرآن و دين اسلام يك شبه نازل نشده، بلكه به تدريج و به موازات فهم و رشد مردم و جامعهاى كه مخاطب پپامبر بودند، آورده شده