هم ممكن است مبتلا به بيمارى خطرناكِ واگيردارى باشد كه در صورت عدم مراقبت هاى لازم، احتمال سرايت بيمارى آنها به ما وجود دارد.
بيمارى و سلامت روح
نشانه سلامت كامل روح اين است كه به خدا علاقه دارد، از ذكر و ياد خدا لذت مىبرد و به هر چيز و هر كس كه به نحوى در راستاى اطاعت و فرمان او حركت مىكند، عشق مىورزد. نشانه بيمارى و عدم سلامت روح هم اين است كه وقتى صحبت از نماز و دعا و بحث ها و محافل دينى مىشود حوصله آنها را ندارد و با اكراه و بى ميلى با آنها برخورد مىكند. اگر كسى كه چند ساعت است غذا نخورده، گرسنه نيست و غذاى خوب و خوشمزه، اشتهاى او را تحريك نمىكند، اين مسأله علامت بيمارى و عدم سلامت مزاج است.
بايد بدانيم و مراقب باشيم كه قلب هم بيمارهايى دارد: «فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»[1] و اگر بيمارى در قلب پيدا شود و معالجه نكنيم، بيمارى پيشرفت مىكند: «فَزَادهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»[2] و اگر جلوى پيشرفت آن را نگيريم و در قلب ريشه بدواند، از كنترل خارج مىشود و ديگر هيچ اميدى به بهبود و بازگشتمان نخواهد بود؛ نظير كسى كه در يك سراشيبى بسيارتند قرار گرفته و نمىتواند جلوى دويدن خود را بگيرد: «طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ اَبْصَارِهِمْ اُولَئِكَ هُمُ الْغافِلوُنَ؛[3]خدا بر دل ها و گوش و ديدگانشان مهر نهاده و آنان خود غافلند.»
گاهى در حالى كه بيماريمان تبديل به سرطان و لاعلاج شده، خودمان همچنان غافليم و چه بسا بسيار هم خوشحاليم و فكر مىكنيم روز به روز در