دافعه نيز داشته باشد. اسلام يك سلسله دستوراتى دارد كه هم موافق با فطرت و هم موافق با غريزه انسان است نظير: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا؛[1]بخوريد و بياشاميد» و يا «كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ؛[2]از چيزهاى پاكيزهاى كه روزيتان كرده ايم بخوريد.» اين گونه دستورات، مشكلى براى افراد ندارد. اما وقتى بگويد شراب نخوريد، گوشت خوك نخوريد و...، اين چنين دستوراتى براى همه جاذبه ندارد و هستند كسانى كه اين احكام خوشايند آنها نيست.
نمونهاى تاريخى از دافعه احكام اسلام
در اين جا بى مناسبت نيست به داستانى از تاريخ اسلام اشاره كنم. همان طور كه مىدانيد در زمان پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نصاراى نجران آمدند و با آن حضرت بر سر عقايد خود در باب توحيد، بحث و مناظره كردند و در بحث علمى شكست خوردند. اما على رغم اين مسأله حاضر نشدند اسلام اختيار كنند. پيامبر، آنان را دعوت به مباهله كرد، آنان نيز پذيرفته و قرار شد مباهله كنند. وقتى پيامبر به اتفاق عزيزترين كسانش، يعنى حضرت فاطمه و على و امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) براى مباهله تشريف آوردند، چشم علماى نصرانى كه به خمسه طيبه و چهره هاى نورانى آنان افتاد، گفتند كسى كه با اين پنج نفر در بيفتد جز لعنت و خوارى دنيا و آخرت نصيبش نخواهد شد، لذا عقب نشينى كرده و حاضر به مباهله نشدند. اما باز هم على رغم آن كه هم در بحث علمى شكست خوردند و هم از مباهله عقب نشينى كردند، حاضر نشدند مسلمان شوند و گفتند مسيحى مىمانيم و جزيه مىدهيم. وقتى اصحاب از پيامبر سؤال كردند كه چرا اينها حاضر نشدند اسلام بياورند، آن حضرت فرمودند به خاطر