تابش نور حضرت، هميشگى و دائم است. مهم آن است كه ما دلهايمان را آماده كنيم و از آن زنگار برگيريم تا نور حضرت بر دلهايمان بتابد و فيض دائم او بر ما ببارد. وقتى دلى توجّهش به شيطان و آلوده به ظلمت گناه است، ديگر لياقت توجّه به امام عصر ارواحنا فداه و بازتاب نور حضرت را ندارد؛ امّا اگر دلى به دنيا، هوسها و شيطنتها آلوده نباشد، چونان آيينهاى صيقلى نور آن بزرگوار را منعكس مىسازد.
علّت بيان اين مقدّمه اين است كه هيچ كدام از ما نبايد گمان كنيم معرفتى كه به وجود مقدس ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف داريم، كافى و وافى است. ما بايد خيلى بيشتر از اينها كار كنيم تا معرفتمان به حضرت كامل شود. اگر از مقام و منزلت امام زمان(عليه السلام) آگاه باشيم، هر آنچه به حضرتش منسوب است، در نظر ما نيز عزيز خواهد بود؛ امّا اگر از منزلت امام زمان(عليه السلام) بىاطّلاع باشيم، چيزهايى كه به آن گرامى منسوب است، در نظر ما كم ارزش خواهد بود.
1. ظاهر ساختن آثار محبّت در عمل (صدقه، دعا و...)
يكى از راههاى تثبيت محبّت و معرفت به امام زمان(عليه السلام) اين است كه آثار محبّت او را در عمل نشان دهيم. اگر يكى از دوستانتان كه به او خيلى انس و علاقه داريد، به مسافرتى طولانى برود، در ابتدا براى او دلتنگى مىكنيد؛ ولى پس از مدّتى، دروى و فراق او را فراموش مىكنيد. اين طبيعت بشرى است كه از دل برود، هر آن كه از ديده برفت؛ امّا اگر انسان، از همان روزهاى اوّل جدايى، هر روز براى دوستش نامه بنويسد و با نگاه كردن به عكسش، خاطرههاى او را به ياد بياورد مىتواند رابطهاى قلبى و معنوى بين خود و دوستش برقرار سازد.
اگر ما بخواهيم معرفت و محبّتمان، به ولىّ عصر(عليه السلام) ثابت بماند، بايد آثارش را زنده نگه داريم؛ او را فراوان ياد كنيم؛ نام مقدّسش را جلو چشم خود، روى ميزمان يا لابه لاى كتابهايمان بنويسيم؛ هر روز براى حضرت دعاى فرج بخوانيم؛ هنگام نماز و ديگر مناسبتها، از آن بزرگوار يادى بكنيم و براى وجود مقدّسش، صدقه بدهيم. درست است