بزرگ ترين افتخار براى عالمان شيعه اين است كه عهدهدار نقشِ وراثت از امام زمانعجّل اللّه تعالى فرجه الشريف مىشوند؛ يعنى ايشان در زمان غيبت، وظيفهاى را انجام مىدهند كه اگر مولايشان حضور مىداشت، آن را انجام مىداد؛ البتّه در شعاعى كوتاه و ظرفى محدود. كار، همان كار، يعنى روشنگرى و هدايت خلق خدا است.[1]
در دوران غيبت، دو وظيفه و تكليف براى ما ضرورت دارد: يكى اين كه خودمان را از آلودگى گناهان و غفلتها پاك كنيم و لحظه به لحظه به خدا نزديكتر سازيم، و ديگر آن كه دست ديگران را نيز بگيريم و اطراف خويش را نورافشانى كنيم. در واقع بايد نقش امام(عليه السلام) را در شعاعى كوچك و محدود ايفا كنيم. بارى، عالمى كه در مكتب اهل بيت(عليهم السلام) تربيت شده باشد مىتواند يك مرتبه از ولايت و امامت را چه در عرصه تكوين و چه در جنبه تشريع عهده دار شود.
نمونهاى از ولايت اولياى خدا
درست است كه تعداد امامان، به معناى اصطلاحى خودش، دوازده تا بيشتر نيست؛ امّا پيروان واقعى ايشان فراوانند. يكى از اوليا و دوستان خدا كه پس از مرگ نيز كرامتهاى فراوانى از وى ظاهر شده، مرحوم ميرزاى قمى(رحمه الله) است. فراوانند كسانى كه براى رسيدن
[1] امامهادى(عليه السلام) دباره جايگاه والاى عالمان متعهّد در عصر غيبتِ امام زمان(ارواحنا فداه) مىفرمايد: «اگر نبودند عالمانى كه پس از غيبتِ قائم شما، مردم را به سوى حضرت، دعوت و راهنمايى، و با برهانهاى الاهى از دين او دفاع كنند و بندگان ضعيف خدا را از دام ابليس و سركشان و نواصب برهانند، هيچ كس باقى نمى ماند، مگر آن كه از دين خدا خارج مىشد، ولى اين عالمان، همانگونه كه ناخداى كشتى، سكّان كشتى را به دست مىگيرد، زمام دلهاى شيعيان ضعيف ما را به دست مىگيرند: اولئكَ هُمُ الأَفضَلُون عندَ اللَّهِ عزَّ و جل؛ همانا ايشان برترين افراد نزد خداوند عزّ و جلّ هستند». (علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 2، ص 6، باب 8، ح 12)