امام حسن(عليه السلام) بود؛ ولى براى امامان ديگر چنين زمينهاى پيش نيامد. در زمان امامان ديگر، مردم مىگفتند: ما آزاد هستيم و شما را نمى خواهيم.
در گوشه و كنار، افرادى مىخواستند اقلّيتهاى كوچكى را پديد آورند؛ امّا به حدّى نبودند كه بتوانند جامعه تشكيل دهند. اين بود كه رهبرى در زمان امامان معصومِ ديگر به دست نااهلان و ستمگران افتاد و براى راهبرانى كه خدا و پيامبر آنان را تعيين كرده بودند، زمينه حكومت فراهم نشد تا بتوانند مديريت جامعه را به عهده گيرند. زمينه اداى چنين وظيفهاى براى آنها پيش نيامد؛ چرا كه مردم با آنها همراهى نمى كردند. پيامبر اكرم و امامان معصوم(عليهم السلام) با علم خدايىِ خود پيش بينى كرده بودند كه روزى جامعه بشرى، آمادگىِ پذيرش حكومت الاهى را خواهد يافت. پش از اين كه اميرمؤمنان(عليه السلام) حكومت را پذيرفت، با مخالفت اصحاب جمل و نهروان و صفين روبه رو شد و با آنها قاطعانه جنگيد؛ ولى تا جامعه اسلامى تشكيل نشده بود و مردم با رئيس و مدير جامعه اسلامى بيعت نكرده بودند، حضرت وظيفهاى نداشت.
هنگامى كه مردم با امام خود بيعت مىكنند، ديگر نبايد بيعت شكنند؛ چرا كه جامعه اسلامى تشكيل، و در آن قانون اسلام حاكم شده است. در اين جا مردم بايد به آن بيعتى كه كرده اند، پايبند باشند.
روگردانى بشر از همه مكتبها و آمادگى براى پذيرش حكومت حق
آدمى هنگامى به حكومت الاهى دل مىبندد كه از همه مكتبها و ايدئولوژىها مأيوس شده باشد و بفهمد كه هيچ يك از آنها كارآيى لازم را ندارند. كسانى مىگفتند: به سراغ مكتبهاى شرقى مىرويم و آن را مىآزماييم؛ ولى از آن مكتبها نيز پاسخى نگرفتند. امروزه نيز ليبرالها ادّعا مىكنند كه ما مىتوانيم جامعه را اداره كنيم. ببينيد امريكا، آلمان و ديگر كشورهاى ليبرال چه وضعيتى دارند و امنيت خانوادگى و امنيت مدارس آنها در چه حدّى است. تفكّر دموكراسى ليبرال نيز بايد آزمايش خود را پس دهد تا بشر بفهمد كه اين مكتبها سعادت آفرين نيستند. تا آن هنگام كه انسان براى پذيرش حكومت خدا