كه به سبب بردبارىِ فوق العاده شان، محبوب ذات اقدس الاهى شده اند: وَ اللّهُ يُحِبُّ الصّابِرِينَ؛[1] و خداوند، چنين صبركنندگانى را دوست مىدارد. اگر در شأن رزمندگان و بسيجيان، جز همين جمله در قرآن نازل نشده بود، براى پاداش آنها كافى بود. چه پاداشى بالاتر از محبوبيت نزد خداوند قابل تصوّر است؟! آن كه پروردگارش او را دوست بدارد، چه چيزى كم خواهد داشت؟!
3. طلب آمرزش، استقامت و يارى
چنين مجاهدان راستينى در كشاكش مصيبتهاى جنگ و رنجهاى جنگاورى، زبان حال و قالشان، چيزى جز طلبِ آمرزش، عذرخواهى و طلب استقامت و يارى از پروردگارشان نيست: وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا؛[2]سخنشان جز اين نبود كه پروردگارا! گناهان ما را ببخش و از تندروىهاى ما در كارها در گذر.
اين رزم آوران الاهى، نه تنها خود و عمل خود را نمى بينند، بلكه همواره عذر تقصير به درگاه الاهى مىآورند كه خدايا! تو خود كوتاهىهاى ما را در انجام وظيفه ببخشاى و از گناه و زياده روى و كوتاهى ما به لطف و مرحمت خويش در گذر: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا.[3] و افراطهاى ما نيز در انجام وظيفه بندگى و مجاهدت چشم بپوش: وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا.[4]پروردگارا! همه هستى ما از تو است و اكنون به درگاه تو تقديم مىكنيم. لطف و مرحمتى كن و كاستىها و لغزشهاى ما را تو خود جبران و اصلاح فرما! بار پروردگارا! اين راه خطرخيز را با همه افت و خيزهايش تا بدين جا رسانده ايم؛ امّا چه امان از سستى در ادامه راه و فريبهاى شيطان و زمين گيرى دنيا؟! پس اكنون خدايا! ما را تا سرانجام اين راه، همواره استوار و پابرجا بدار: وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا.[5] بار خدايا! هر چند مأموريت ما انجام وظيفه