نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 76
انواعى از قرب و اتصال و تعلق را ميشناسيم كه ظاهرترين آنها، قرب و نزديكى مكانى است؛ مثلا ممكن است دو جسم فاصله زيادى از هم داشته باشند و بعد اين فاصله تقليل يابد تا يكى از آنها در كنار ديگرى قرار گيرد، به گونهاي كه ديگر هيچ فاصلهاي در ميان آنها نباشد و اين نهايت قرب بين آنها است. اكنون سؤال اين است كه آيا تقرب به درگاه الهى ميتواند به اين معنا باشد؟
در پاسخ بايد بگوييم تقرب به درگاه الهى از قبيل قرب جسمانى نيست؛ زيرا انسان و پروردگار متعال اصلا فاصله مكانى ندارند. خداوند بر تمام مكانها و زمانها محيط است: أَيْنََما تُوَلوُّا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ؛[1] به هر سوى رو كنيد آن جا روى خداست. خداوند هيچگاه از ما غايب نيست تا اين كه بخواهيم به او نزديك شويم.
بنابراين مقصود از تقرب به درگاه الهى به معناى كم كردن فاصله جسمانى و مكانى بين ما و ذات مقدس او نيست. او نزد ما است و بر ما محيط است. هيچ فاصلهاي بين ما و او نيست. بالطبع هيچ گونه فاصله زمانى نيز ميان ما و خداوند متعال تصور نميشود. همان طور كه خداوند بر همه مكانها محيط است، بر همه زمانها هم محيط است. هيچ زمانى خالى از وجود او نيست؛ اگر چه تعبير «خالى» هم داراى قصور است. او بر همه چيز محيط است؛ اگر چه لفظ احاطه نيز قاصر و ناقص است. در هر صورت ما نميتوانيم با چيزى غير از اين الفاظ تكلم نماييم و منظور اين است كه تقرب به درگاه الهى و اتصال به او، از قبيل اتصالهاى جسمانى و مكانى و زمانى نيست و انواع رابطههايى كه بين موجودات مادى وجود دارد، در اين جا وجود ندارد.
قرب مورد نظر ما داراى دو معنا است: اول، معناى اعتبارى است كه