علومْ كنار گذاشته ميشوند و تنها از بين تصورات، آنها كه در تصديق كمك ميكنند، مطلوباند. پس چون اينچنين است، در نامگذاري اين كتاب ميتوان آن را به قياسْ منسوب دانست نه به حد، بدين صورت كه آن را «كتاب برهان» نام داد، گرچه در حقيقت اين كتاب، هم كتاب «برهان» است و هم كتاب «حد».
و از آنجا كه گفتيم غرض اين كتاب، ارائه راههايي است كه موجب تصديق يقيني و تصور حقيقي ميشوند، پس منفعت و فايده آن نيز معلوم و روشن است يعني رسيدن به علوم يقيني و دستيابي به تصورات حقيقي كه براي ما نافع بلكه ضرورياند. البته تحصيل اين منافع آنگاه است كه ما اين ابزار يعني «منطق» را در مقام عمل به كار بنديم و با موازين و قواعد آن، دانشهاي نظري و عملي خود را ارزيابي كنيم و بسنجيم.
تتميم و تكميل تصوّر به وسيله تصديق
منظور از اينكه «تصديق» متمّم «تصور» است چيست؟ اين مطلب در ظاهرْ جاي مناقشه دارد، امّا مراد شيخ در اينجا اين است كه چون مسائل علوم همواره از سنخ قضايا و تصديقاتاند و هرگز مجموعهاي از تصوراتِ صرف، «علم» ـ به معناي مصطلح يعني رشته علمي ـ را پديد نميآورد، بنابراين، تصور ـ بما هو تصور ـ در علوم مطرح نميشود، بلكه در علوم، تنها از تصوراتي استفاده ميشود كه قضاياي علمي از آنها تشكيل مييابند و بدين معني، تصديقات كه همان قضاياي علمي هستند آن تصورات را به سرحدّ تماميت ميرسانند. در تسميه كتاب به «كتاب برهان» نيز همين نكته ملحوظ است، گرچه در آن كتاب، مباحث مربوط به «حد» نيز آمده است (به فصل اول، مبحث «اهميت كتاب برهان» مراجعه شود.)
فرق غرض و منفعت در علوم
اهل فن در كتب منطقي گفتهاند كه در آغاز هر علمي، هشت امر بايستي روشن شود كه به نام «رئوس ثمانيه» معروف اند. از جمله اين هشت امر، «غرض» و «منفعت» است. شيخالرئيس(رحمه الله)نيز در اينجا به غرض و منفعت اين كتاب اشاره ميكند. فرق «غرض» و «منفعت» در اين است كه حصول غرض، قهري است امّا دستيابي به منفعت منوط به مراعات قوانين آن علم است.