طوسي(رحمه الله) در اساس الاقتباس بين اين دو تفاوت قائل شده، ميگويد:
و در غير جازم اگر مقارنت حكم به امكان نقيض بالفعل نبود و سبب قبولش مسامحت نفس بود آن تصديق اقناعي، باشد. و اگر مقارنت بالفعل بود و امكان اقلّي باشد يا اكثري، آن تصديق كه متعلّق به طرف راجح باشد ظنّي بود.[1]
متن
فمنها ما يُوقِعُ اليقينَ و هو البرهانيُّ; و منها ما يُوقِعُ شبهَ اليقينِ و هو إمّا القياسُ الجدلي و إمّا القياسُ السوفسطيقي المغالطي; و منها ما يُقْنِعُ فيُوقِعُ ظنّاً غالباً و هو القياسُ الخطابي. و أمّا الشعري فلا يُوقِعُ تصديقاً و لكن يُوقِعُ تخيّلا محرّكاً للنفسِ إلي انقباض و انبساط بالمحاكاةِ لأمور جميلة أو قبيحة.
ترجمه
برخي قياسات، مفيد يقيناند و قياس برهاني ناميده ميشوند، و برخي مفيد شبه يقيناند كه در اين صورت يا قياس جدلي و يا قياس سفسطي مغالطي خواهند بود. پارهاي از قياسات، قياسهاي خطابي هستند كه موجب پيدايش ظن و گمان راجح ميشوند. و امّا قياس شعري اصلا موجب تصديق نميشود، بلكه به سبب محاكات از امور زيبا يا نازيبا، موجب تخيّلي در نفس مخاطب ميشود كه او را به انقباض (گرفتگي) يا انبساط (باز و شكفته شدن) دروني واميدارد.
مراتب تصديق و مراتب قياس
نتيجه در قياس، تابع اخسّ مقدمات است. همانطور كه اگر يكي از مقدّمات، جزئيه يا سالبه يا ممكنه باشد، نتيجه نيز حتماً جزئيه، سالبه و ممكنه خواهد بود، اگر يكي از مقدّمات قياس، غير يقيني باشد نتيجه نيز قطعاً ـ به حكم قاعده فوق ـ غير يقيني خواهد شد. بنابراين تقسيمبندي قياسات از نظر ميزان اعتقاد به نتايج آنها، بستگي به مراتب تصديق در مقدمات دارد. لذا جمله «كانت القياسات أيضاً علي مراتب» جواب جمله «كما أنّ التصديق علي مراتب» محسوب ميشود.