بعداً تبيين خواهيم كرد ـ و ميبايست اولين براهين از مقدمات اوليهاي تأليف يافته باشند كه بديهي بالذات باشند و از هر مقدمه بعدياي معروفتر و بر همه آنها مقدم باشند. و اگر چنين شرايطي در مقدمات نباشد آن مقدّمات، برهاني نخواهند بود.
شرايط مقدّمات برهان
در اين فصل شيخ(رحمه الله) به بيان برخي از شرايط مقدمات برهان ميپردازد. پارهاي شرايط ديگر در فصول آينده مطرح ميشود. در اينجا ميفرمايد: مقدمات برهانْ اقدم بر نتيجه هستند و بايستي در نزد عقل، اعرف باشند و براي انتاج نتيجه صادق بايستي خود آنها صادق باشند.
منظور از تقدّم مقدمات بر نتيجه، تقدّم ذاتي است كه در هر نوع عليّتي مطرح ميشود. يعني هر چيزي كه به نحوي نسبت به چيز ديگر عليّت داشته باشد، ذاتاً بر آن تقدم دارد، گرچه زماناً مقارن با آن باشد. ما وقتي مقدّمات برهان را با نتيجه مقايسه ميكنيم ميبينيم اگر مقدّمات نباشند نتيجه هم به دست نميآيد. پس مقدمات نسبت به نتيجه، عليّت دارند و لذا تقدم طبعي پيدا ميكنند.
علاوه بر اين تقدم بالطبع، معمولا تقدم زماني هم در كار است; يعني ما ابتداءً علم به مقدمات پيدا ميكنيم و سپس علم به نتيجه. البته محال نيست در مواردي مثل حدسياتْ علم به مقدمات و علم به نتيجه همزمان واقع شود.
از آنچه گفتيم دو شرط اقدميت و اعرفيت مقدمات، نسبت به نتيجه برهان به دست ميآيد. اين دو شرط را منطقيان گاهي از يكديگر تفكيك ميكنند و گاهي نيز باهم ذكر ميكنند[1].
فرق شرط صدق و شرط اعرفيت در مقدّمات، اين است كه شرط صدق در مقايسه با خود نتيجه صادق لازم است ولي شرط اعرفيت به لحاظ قيّاس، لزوم پيدا ميكند. به عبارت ديگر: صدق، امري نفسي است امّا اعرفيت، امري نسبي است.
شرط ديگري كه در اينجا شيخ(رحمه الله) براي مقدمات برهان مطرح ميكند، مناسبت مقدمات با نتيجه است. توضيح بيشتر اين شرط بعداً خواهد آمد.
مطلب ديگر اين است كه اولين براهيني كه اقامه ميشوند ميبايست از مقدمات بديهي و اوليهاي تشكيل شوند كه في نفسه بيِّن باشند و نسبت به همه مقدمات بعدي اعرف و اقدم