بحث شيخ(رحمه الله) در اين فصل اين بود كه علم كلي اكتسابي به معلول جز از راه علّت، حاصل نميشود. و گفتيم كه علوم بيِّن و علوم جزئي از اين بحث خارجاند.
مستشكلي ميگويد: همواره چنين نيست كه علم به معلول فقط از راه علّت حاصل شود، بلكه ممكن است علم به معلول از راه معلول ديگر حاصل آيد: مثل برهان انّي مفيد يقين كه خود شما گفتيد اگر اصغر داراي دو لازم باشد و يكي از آن دو براي اصغر بيّن و ديگري غير بيّن باشد ميتوان از راه لازم بيّن بر لازم غير بيّن استدلال كرد و در اينگونه مواردهر دو لازم، معلولِ اصغر محسوب ميشوند و علم به يكي، از راه معلول ديگر خواهد بود نه از راه علت.
مثال ديگر: اگر قياسي استثنايي تشكيل دهيم و بگوييم: عدد يا زوج است و يا فرد ولكن اين عدد زوج نيست و نتيجه بگيريم كه پس فرد است، ميدانيم كه استثنا در قياس استثنايي حكم حدّ وسط در قياس اقتراني را دارد و در اينجا عدم زوجيت براي علم به فرديت واسطه است.
در حالي كه عدم زوجيّت علّت فرديت عدد نيست بلكه هر دو از محمولات مثلا عدد سه هستند و حتي اگر بخواهيم عليّتي بين اين دو محمول فرض كنيم اولي اين است كه بگوييم فرديت، علت عدم زوجيّت است نه بالعكس; چراكه فرديت، صفتِ خودِ عدد است و عدم زوجيّت، نفي چيز ديگري است و صفت ذاتي شيء براي عليّت، انسب است. به عبارت ديگر، فرديتِ عدد، منشأ انتزاع عدم زوجيت آن است و بنابراين مناسبتر آن است كه اوّلي علت دومي محسوب گردد.
عدم نقض قاعده «ذواتالاسباب لا تعرف الا بأسبابها»
خلاصه اشكال اين است كه با توجه به مثالهاي فوق، اين قاعده كه «ذوات الأسباب لا تعرف إلاّ بأسبابها» قابل نقض است. شيخ(رحمه الله) اين دو مثال را جداگانه مورد برسي قرار ميدهد و ميفرمايد: شما كه ميگوييد ما از احدالمتضائفين پيبه ديگري ميبريم، سؤال اين است كه آن متضايف اوّل را از چه راهي اثبات ميكنيد؟
يعني اينكه هركس برادر زيد باشد، زيد هم برادر او خواهد بود; يقيني است. امّا اثبات اصل اينكه زيد برادر است و صفت اخوّت دارد را از كجا ثابت ميكنيد؟
اين اتّصاف و نسبت قطعاً داراي علّتي است و اگر اين اتصاف يقيني باشد بايستي از راه علّت باشد و اگر يقيني نباشد، قضيه ديگر را نيز به طور يقيني نميتوانيم به دست آوريم. اگر