اگر از تأثير و دخالتِ مهم عامل «اراده آزاد و اختيار» در شخصيت انسان غفلت يا تغافل يا انكار كنيم، در واقع، انسان را تسليم يك يا دو يا چند جبرْ دانستهايم و شخصيت، اراده و رفتار او را معلولِ يك عامل جبرى يا معلولِ برآيند دو يا چند عامل جبرى انگاشتهايم. در اين صورت، انسان موجودى همچون جمادات، نباتات و ساير حيوانات خواهد بود و بنابراين نه تكليفى خواهد داشت و نه مسؤوليتى، نه ستايش نه تحسينى، نه نكوهش و تقبيحى، نه پاداشى و كيفرى. خلاصه همه نظامهاي ارزشى، اعم از حقوقى، اخلاقى و دينى فرو خواهد ريخت و تنها چيزى كه بر قلمرو پديدههاي انسانى حاكميت و سيطره خواهد داشت جبر وراثت، جبر محيط، جبر سن، جبر غريزه و ... است؛ يعنى مجموعهاي از جبرهاى فيزيكى، زيستى، روانى، و اجتماعى.[1]
اختيار، مهمترين عامل تأثيرگذار
قاطعترين عامل تأثيرگذار در رفتار و شخصيت انسان، همان نيروى اراده و اختيار آزاد اوست. تأثير مجموعه عوامل ديگر ـ همچون وراثت، رحم مادر، محيط طبيعى و جغرافيايى، محيط انسانى و اجتماعى، و گذشت زمان ـ در رفتار و شخصيت انسان هرگز با تأثيرِ اراده برخاسته از شناختها و گرايشها برابرى نتواند كرد.
اراده افراد، نه معلولِ هيچيک از اين عوامل است، نه معلول برآيندى از مجموع آنها. اين عاملها فقط زمينه را براىِ اعمال اراده و اختيار انسان فراهم ميسازند تا وى با توجه به گرايشها و شناختهاي فطرى و روحى خويش، آزادانه و خودخواسته رفتار كند. پس هر فرد در برابر هيچيک از عوامل وراثت، محيط و سن حالت انفعالى محض ندارد. اين اراده است كه تعيينكننده قاطع رفتار و شخصيت انسان است.
اختيار از مهمترين ويژگيهاي آدمى و عامل اساسى ساختنِ شخصيت انسان و ايجاد