شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى ميباشد، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد ميکنند. و اين در حالى است كه رسولالله، اين شايستهترين اسوه حسنه مؤمنان، به كرّات يگانه دخترش فاطمه را پاره وجود خويش، روح و ريحان خويش و جان و جانان خويش ميخواند و با تعابيرى گونهگون رضايت او را رضايت خود و ناراحتى او را ناراحتى خويش اعلام ميدارد.
چنين تأكيدات متواترى از جانب رسولالله با چه هدفى صادر گرديده است؟! چرا پيامبر رحمت، اسوه حسنه مؤمنان، بر اين حقيقت، فراوان تأكيد ميورزد كه: فاطمه، پارهاى از وجود من است؟! آيا اين همه تأكيد جز براى آن است كه توجه همه مؤمنان طول تاريخ را به اسوهپذيري از ابعاد زندگانى فاطمه، در مقام استمراربخش سيره رسولالله، جلب كند؟!
چرا چنين نباشد، در حالى كه وجود فاطمه از وجود رسول خدا جدا نيست. وجود فاطمه، قسمتى از وجود رسول خداست و سيره او جلوه ديگرى از سيره رسول خدا. وجود فاطمه، مكمل وجود رسول خداست و اسوهگري فاطمه، تكميل كننده اسوهگري شايستهترين اسوه حسنه. تکميلکننده اسوه حسنه در عرصههايي چون: دفاع جانانه از ارزشهاي اسلام، جانبازى براى استمرار رسالت، عشقبازي در راه بقا و دوام ولايت، جهاد بيامان فرهنگى، تقوا و عبادت، مهرورزى و محبت، عفاف و حجاب، تربيت فرزند، تدبير منزل، تجهيز روحى و روانى مرد براى جهاد و... .
فاطمه، حجت و الگوى امامان
فاطمه، استمرار اسوه حسنه است و اين است رمز و راز آنكه سيره فاطمه براى همه امامان از نسل او، اسوه، حجت و الگو ميگردد: نَحْنُ حُجَةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ وَ فَاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَيْنَا؛[1]ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستيم و فاطمه، حجت (خداوند) بر ما.
اسوهگري سيره فاطمه(عليها السلام)، چنان در اوج يگانگى است كه مولاى عدلگستر ما كه جهانى چشمانتظار اوست تا ظهور نمايد و الگوى همگان در تمام ابعاد وجودى انسان