ارزش و منزلت آدمى به تجملات، تشريفات، لباس فاخر و آرايشهاى ظاهرى نيست؛ بلكه ارزش انسان به تعالى روح و رنگ خدايى گرفتن است؛ چرا كه رنگ خدا بهترين رنگها و زيباييهاست: صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً؛[1] خوشا رنگ آميزي الهى! و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟
از نگاه زهرا محك وجود آدميان اخلاص است؛ هرچه گوهر وجود انسان صافتر و خالصتر، ارزش و عيار آن بيشتر و والاتر، و هرچه آدمى در بندگى و سرسپردگى خداوند خالصتر، مصلحتجويي و کفايتگري خداوند براى دنيا و آخرت او، بيشتر: مَنْ اَصْعَدَ إِلَى اللَّه خَالِصَ عِبَادَتِهِ، اَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَيْهِ اَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ؛[2] هر كه عبادت و بندگى خالصانه خود را به سوى خدا فرافرستد، خداوندِ پرعزت و جلالت، برترين مصلحت (دنيا و آخرت) او را به سويش فرو ميفرستد.
زهرا در عرصه تلاشپيشگى
در قلمرو تربيت اسلامى توجه به کاراييهاي اختيار و اراده آزاد انسان و نفى جبرهاى مختلف، اهميت فوقالعادهاي دارد.
توجه به اختيارمندى آدمى بهانهها را سلب كرده، احساس مسؤوليت را در انسان پديد ميآورد و انسان را به موجودى فعال، مبتكر و تلاشگر در عرصه زندگانى تبديل ميکند.
در مقابل، مکتبهاي جبرگرا، انسانهايي بياعتنا، غيرمسؤول، خودخواه، از خود راضى و بهانهگير به بار ميآورند؛ انسانهايي كه هميشه كمكارى و گناه خويش را بر گردن ديگران يا عوامل تاريخى و اجتماعى مياندازند.
يك مسلمان واقعى هيچگاه به خود اجازه نميدهد كه از زير بار مسؤوليتها شانه خالى كند؛ چراكه تنها راهنما و دستورالعمل زندگانى او، قرآن جاويدان، در سرتاسر
[1] بقره (2): 138. [2]بحارالانوار: ج 67، ص 249. عوالم: ج 11، ص 623. تفسير امام حسن عسگرى(عليهالسلام): ص 327، حديث 177.