اين روايت معتبر، كه نمايانگر فرهنگ اخلاقى فاطمه(عليها السلام) و سيره عملى آن حضرت ميباشد، دستمايه برخى از شبههافکنيها در روزگار ما شده است.[1] برخى با استناد به اينگونه روايات اين پندار بياساس را در سطح جامعه ترويج ميکنند كه سيره فاطمه زهرا(عليها السلام) براى دختران و زنان روزگار ما نميتواند اسوه و الگوى مناسبى باشد.
از آن جا كه ظاهر اين روايت تا حدى سؤالانگيز و بحثبرانگيز است، براى فهم حقيقت آن، دقت كامل در متن حديث و ژرفنگري در سيره عملى فاطمه (عليها السلام) ضرورى است:
الف) دقّت در متن حديث
استفاده حضرت فاطمه(عليها السلام) از كلمه «خير»، خود گوياى اين حقيقت است كه سيره مذكور يك رُجحان و مزيت است. به ديگر سخن، حضرت فاطمه(عليها السلام) در مقام بيان يك امر ايدهآلي و ترجيحى ميباشند؛ امرى كه رعايت آن رجحان و برترى دارد و مادامى كه ضرورتى پيش نيامده است، عمل به آن بهتر و مطلوبتر است.
پيام و روح دو روايت نامبردار اين است كه در شرايط ايدهآلي كه حضور زنان در عرصه اجتماع و ارتباط ايشان با نامحرمان ضرورتى ندارد، مطلوبترين سيره براى بانوان، حضور در منزل، تدبير مسايل خانواده و پرهيز كامل از نامحرمان است.
اگر زن احتياجى به فعاليت اقتصادى نداشته باشد و در عرصه تعليم و تعلم نيازى به استاد مرد يا شركت در کلاسهاي مختلط نباشد؛ براى درمان بيماريهاي زنان، پزشك زن به قدر كفايت وجود داشته و رجوع به پزشك مرد هيچ ضرورتى نداشته باشد و ... بهترين سيره زندگانى براى بانوان اين خواهد بود كه در منزل و محل سكونت و آرامش
[1] براى نمونه، در اين نمونه دقت نماييد. عبدالكريم سروش: به نظر من گفتار فاطمه كه: بهترين زنان كسانىاند كه «لاَيَرِينَ اَحَداً وَ لاَ يَرَاهُنَّ» و رفتار او در پنهان شدن از مقابل فرد نابينا، نميتواند الگوى رفتارى زنان ما باشد. مجله زنان: ش 59، ديماه 78.