مدتها بود كه در جوامع اسلامى، بهره جستن از اين دو نعمت، يعنى استفاده از «شريعت و معارف اسلام» و «حاكميت رهبران الهى» ضعيف شده بود. احكام اسلامى نيمه تعطيل و حدود الهى نيز به كلى تعطيل گرديده بود و از حكومت مشروع الهى هم خبرى نبود. تا اين كه در دوران ما خداى متعال بار ديگر يكى از بزرگ ترين نعمتهاى خود، يعنى «نظام اسلامى» را بر جامعه ما ارزانى داشت؛ نعمتى كه در سايه قيام حضرت امام(قدس سره) و پشتيبانى علما، مراجع و حوزههاى علميه و فداكارى اقشار مختلف مردم مسلمان و متعهد به صورت اين انقلاب عظيم جهانى جلوه گر شد. مدتها بايد بگذرد تا عظمت و شكوه اين انقلاب و آثارى كه در ساير كشورها، به طور مستقيم و غيرمستقيم بخشيده، ارزيابى شود. از يك سو نيز تا اين ثمرات به درستى شناخته نشود ما نمىتوانيم در مقام شكر اين نعمت بر آييم؛ چون قدر آن را به درستى نمىدانيم تا شكر درخور آن را به جا آوريم. هر اندازه كه ما به عظمت اين نعمت بيشتر پى ببريم، روحيه شكرگزارى در برابر آن در ما تقويت خواهد شد.
اقتضاى اين نعمت عظيم آن است كه تمام كسانى كه از آن بهره مند شده اند، حتى اقليتهاى مذهبى ـ كه در سايه حكومت اسلامى، جان و مال و ناموسشان حفظ، و حقوقشان تأمين، و بسيارى از كارهاى سنگينى كه به دوش مسلمانها است از دوش آنها برداشته مىشود ـ قدر اين نعمت عظيم را بدانند و براى حفظ دست آوردهاى انقلاب تلاش كنند. البته اكثريت قريب به اتفاق ملت ما، مردمى حق شناس و قدردان هستند و به صورتها و درجات مختلف، شكر اين نعمت را ابراز كرده و مىكنند. اما