قرنها بر آن تأكيد كرده اند، اين است كه امر خلافت و ولايت و رهبرى امت اسلامى با «انتصاب» خداى متعال انجام مىپذيرد و «انتخاب» مردم در آن نقشى ندارد.
نصب و اذن الهى، تنها ملاك مشروعيت حاكم
در طول 1300 سال گذشته، اختلاف اصلى و اساسى شيعه و اهل سنّت، بر سر «انتصابى» يا «انتخابى» بودن مسأله امامت و رهبرى بوده است. البته اختلافات جزئى ديگرى نيز در برخى مسايل فقهى و ساير مسايل داريم، ولى مسأله اصلى كه شيعه را از ساير طوايف مسلمانان جدا مىكند و مشخصه شيعه بودن است، اين است كه شيعيان خلافت حضرت على(عليه السلام) ، و به طور كلى مسأله «امامت» را به «نصب» و تعيين خداى متعال مىدانند.
آن گاه امروزه كسانى نام خود را شيعه گذاشتهاند و به نام دفاع از تشيع مىگويند: حضرت على(عليه السلام) طى آن 25 سال هيچ حقى در مورد خلافت نداشت! حق حكومت از آنِ مردم است و مردم اين حق را به هركس كه خود بخواهند واگذار مىكنند! پيغمبر(صلى الله عليه وآله) هم كه حاكم شد چون مردم به او حق داده بودند، و گرنه ايشان فقط پيامبر بود و حق حكومت كردن نداشت!
آرى، با وجود اين كه خداوند در قرآن مىفرمايد: النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ،1 اين كج انديشان مىگويند، اگر مردم حكومت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را هم قبول نمىكردند پيغمبر(صلى الله عليه وآله) حق نداشت بر آنها حكومت كند! و مسأله در مورد حضرت على(عليه السلام) نيز بر همين منوال است! پيغمبر(صلى الله عليه وآله) حضرت على(عليه السلام) را براى خلافت معرفى كرد، ولى چون مردم رأى ندادند و قبول