در صدر اسلام، پس از آن كه مسلمانان از خلافت ديگران سرخورده شدند چارهاى جز اين نديدند كه دست نياز به سوى اميرالمؤمنين(عليه السلام) دراز كنند و از ايشان بخواهند كه امر حكومت وخلافت را عهده دار شوند. در اين مورد براى بسيارى از جوانان و نوجوانان اين سؤال مطرح مىشود كه چرا اميرالمؤمنين(عليه السلام) بلافاصله و از همان آغاز خلافتشان با گروههاى مختلف به مبارزه برخاستند؟ اصولا انگيزه آن حضرت از جنگهاى مختلف دوران خلافتشان چه بود؟
صرف نظر از ويژگىهايى كه درباره عصمت ائمه(عليهم السلام) قايل هستيم و معتقديم كه هر آنچه انجام داده اند، از طرف خدا و وظيفه آنها بوده؛ وقتى به عنوان يك ناظر بى طرف سير حوادث را در زمان حكومت اميرالمؤمنين(عليه السلام) بررسى مىكنيم، از خود مىپرسيم آيا بهتر نبود كه آن حضرت با مخالفان خود به نحوى كنار مىآمدند تا جنگهايى كه تقريباً تمام دوران حكومت اميرالمؤمنين(عليه السلام) را فرا گرفت به راه نمىافتاد؟ اگر آن جنگها نبود، آن همه