قصد نوشتن آن را دارد به احتمال بسيار قوى در مورد امامت اميرالمؤمنين(عليه السلام) است و اين كار مانع اجراى نقشههاى آنها مىشود. از اين رو از اين كار ممانعت كردند. بر اساس نقل مورخان و محدثان اهل تسنن، عمر بن خطاب گفت: اِنَّ النَّبِىَّ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ؛1 يعنى درد بر پيامبر غلبه كرده است! هم چنين نقل شده است كه وى حتى تعبيرى جسارت آميزتر به كار برد و گفت: اِنَّ رَسولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله)يَهْجُرُ؛2 يعنى ـ نعوذ بالله ـ رسول خدا هذيان مىگويد! مىدانيم كه اين تعبير معمولاً در مورد كسى به كار مىرود كه بخواهند نسبت به او بى اعتنايى كنند و او و سخنش را كم اهميت جلوه دهند.
حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) از اين تعبير غضبناك و ناراحت شدند. پس از اين مجادلات، بعضى از اصحاب به آن حضرت عرض كردند، اگر اجازه بفرماييد قلم و دوات بياوريم. حضرت فرمودند أبَعْدَ الَّذى قُلْتُمْ؛3 يعنى، بعد از اين سخنانى كه گفتيد؟! به تعبير ديگر، به اين ترتيب اكنون اگر هم چيزى بنويسم، خواهيد گفت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هذيان نوشته است!
ماجراى سقيفه
اين گونه بود كه اين تدبير نيز كه نهايت لطف و رحمت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به امت بود، مفيد واقع نشد. سرانجام روح از بدن مبارك پيغمبر(صلى الله عليه وآله) پرواز كرد، در حالى كه سر مبارك آن حضرت در آغوش اميرالمؤمنين(عليه السلام) قرار داشت.
[1]صحيح بخارى، روايت 5237. [2]صحيح مسلم، روايت 3090. [3]بحارالانوار، ج 22، باب 1، روايت 19.