در طليعه مناجات المحبين که در جلسات آينده بدان خواهيم پرداخت ميفرمايند: اِلهى مَنْ ذَا الَّذى ذاقَ حَلاوَه مَحَبَّتِک فَرامَ مِنْک بَدَلاً؛ «خدايا، کيست که شيريني محبتت را چشيد و جز تو کسي را برگزيد؟»
يا در همـان مناجات، حضرت به مرتبهاي از محبت که «هيام» نام گرفته است ـ و حاکي از عاليترين مرتبه محبت و حالتي از عشق و محبت آتشين است که عاشق چون ديوانگان سرگشته محبوب و معشوق ميگرددـ اشاره دارند و ميفرمايند: وَهَيَّمْتَ قَلْبَهُ لِإِرادَتِک، وَاجْتَبَيْتَهُ لِمُشاهَدَتِک؛ «و قلب او را سرگشته و دلباخته محبت خود قراردادي و براي مشاهده خويش برگزيدي».
مراتب واجب محبت به خدا
الف) محبت ملازم با ايمان به خدا
حال با توجه به اينکه در آيات، روايات، دعاها و مناجاتهاي وارده از بزرگان دين، تعابير حاکي از محبت و عشق فراوان به چشم ميخورد، اين پرسش مطرح ميشود که آيا محبت به خدا امري واجب است که حتماً بايد آن را کسب کرد يا آنکه فضيلت و مستحب بهحساب ميآيد؟ در پاسخ به اين پرسش بايد عرض کنيم که محبت به خدا داراي مراتب گوناگوني است و مرتبهاي از آن لازمه ايمان است؛ يعني امکان ندارد کسي به خدا ايمان داشته باشد، ولي هيچگونه محبتي به او نداشته باشد. چه اينکه لازمه ايمان انجام عمل صالح است و گرچه مقوله عمل صالح از مقوله ايمان متفاوت است، اما امکان ندارد کسي مؤمن باشد اما از خدا اطاعت نکند و عمل صالح انجام ندهد. ايمان برخلاف علم که گاهي ممکن است بدون اختيار حاصل گردد، امري کاملاً اختياري است و ازاينروي متعلق امر خداوند قرار ميگيرد؛ چنان که خداوند فرمود: