نباشي و چه روشن و هويداست حق براي کسي که تو راه را به او بنماياني. خدايا، ما را در راههاي نيل و وصول به خويش بدار، و در نزديکترين راهها براي ورود به پيشگاهت رهسپار گردان. دور را براي ما نزديک گردان و سخت و دشوار را براي ما آسان ساز».
در جستوجوي نزديکترين راه براي وصول به معبود
از جملات آغازين مناجات استفاده ميشود که مناجات کننده در پي وصول به خداوند و تقرب به اوست و درصدد يافتن راهي است که او را به خداوند برساند و براي رسيدن به اين مقصود، به دعا و درخواست از خداوند توسل ميجويد و ميگويد خدايا، کسي که تو راه را به او ننماياني در مسيري تنگ، ناهموار و پرفراز و نشيب قرار گرفته و راه به جايي نميبرد و از مقصود باز ميماند. اما کسي که تو از بين راههاي گوناگون نزديکترين و کمخطرترين راه را به او بنماياني، در پرتو هدايت و راهنمايي تو راه روشن را مييابد و به مقصد ميرسد و بهوضوح حق را از باطل باز ميشناسد و فراز و نشيب مسير هدايت باعث نميگردد که او دچار ابهام، شک و ترديد گردد. البته در هر راه و مسيري سختيهايي وجود دارد و بهخصوص اگر آن راه به هدفي عالي و نفيس بينجامد، سختيها و دشواريهايش بيشتر است و رهسپار آن راه بايد آن سختيها را تحمل کند و با آگاهي و بينش لازم تلاش خود را مصروف رسيدن به هدف کند. انسان جاهل و فاقد آگاهي و معرفت نميتواند مسير تعالي و کمال را بپيمايد و به اعوجاج و انحراف از مسير دچار ميگردد و جهل، شبهه و ترديد باعث ميشود که به پيروي نابجا از رهزنان طريق سعادت پردازد و به دنبال هر صدا و فراخواني حرکت کند و در نهايت از سعادت و کمال بازماند: مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَالَهُ مِنْ نُورٍ؛[1] «و هرکه را خداي نوري نداده او را هيچ نوري نيست». بدتر از آن، کسي