وقتي کسي خدمتي به همنوع خود ميکند، کسي که خدمت را دريافت کرده، خود را رهين کسي مييابد که به او خدمت کرده و ميکوشد که حداقل با زبان به جبران آن خدمت و سپاسگزاري بپردازد و با تشکر و عذرخواهي ميکوشد از بار مسئوليت و دَيْن خود بکاهد. اگر به واکاوي اين سطح از انگيزه نيز بپردازيم، در مييابيم که در آن به نوعي توجه به خويش نهفته است، چون احساس ناراحتي از عدم شکر نعمت و در نتيجه، آرامش و اطمينان يافتن دل و وجدان محرک شکرگزاري گرديده است. اما دوستان خاص خدا که به عاليترين مراتب کمال و اخلاص دست يافتند، چنان غرق در عظمت، محبت و ولايت الهي هستند که خود را فراموش ميکنند و انگيزههاي نفساني، محرک آنان براي عبادت خداوند نميگردد.
نقش ادعيه در تقويت روحيه شکرگزاري از خدا
بههرروي انسان حتي براي جلب بيشتر نعمت و دوام آن و نيل به ثواب اخروي هم که شده بايد به شکرگزاري خداوند بپردازد و چنانکه گفتيم درک ضرورت سپاس و شکرگزاري از خداوند، متوقف بر شناخت نعمتهاي خداست و پر واضح است که انسان از درک گستره نعمتهاي خداوند عاجز است و حتي اگر ما تمام وقت خود را به شکرگزاري بپردازيم، نميتوانيم حق سپاس از همه نعمتهاي خدا را به جا آوريم. پس براي اينکه ناسپاسي و کفران نعمت نکرده باشيم، بايد در حد امکان قدري از وقت خود را در شبانهروز به شکر نعمتهاي خدا اختصاص دهيم. بهتر آن است که هر چند روز دعاهايي را که مربوط به شکر نعمتهاي خداست بخوانيم. نظير مناجات شاکرين و دعاي ديگري که در صحيفه سجاديه درباره شکر وارد شده و در آن به کوتاهي در اداي شکر خدا اعتراف شده است. دراينباره يکي از بهترين و مؤثرترين دعاها که در آن کراراً از نعمتهاي خدا ياد شده است و بزرگان تأکيد دارند که آثار