بهرهمندي از نعمتها و واکنشهاي رواني و رفتاري انسان
پس از آنکه انسان دريافت که خداوند نعمتي را در اختيارش نهاده و نيازش را برآورده ساخته است، بهطور طبيعي واکنشها و حالات خاص رواني در وي پديد ميآيد. اگر چيزي در اختيار انسان قرار گيرد که فايده فوري داشته باشد، مثلاً آب خنکي در اختيار فرد تشنهاي قرار گيرد و او توجه داشته باشد که خداوند آن نعمت را به او عطا کرده است، از نوشيدن آن آب و بهره بردن از آن نعمت لذت ميبرد و به دنبال احساس لذت، احساس سرور و شادماني و حالت انبساط خاصي در انسان پديد ميآيد که بيترديد اين احساس غير از لذتي است که ابتدائاً از آشاميدن آب خنک يا استفاده از هر نعمتي پديد ميآيد. در پي اين حالت انبساط و سرور، انسان گشادهرو ميگردد و با روي باز با ديگران برخورد ميکند و با آنان سخن ميگويد: در مقابل، کسي که نعمتي را از کف داده، حالت انقباض و گرفتگي در او پديد ميآيد و مغموم و ناراحت ميگردد و حال و حوصله سخن گفتن با ديگران را نيز ندارد.
حالت سومي که به هنگام برخورداري از نعمت به انسان دست ميدهد، حالت رضايت و خشنودي از خداوند و يا کس ديگري است که چيزي را در اختيار انسان