responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سجاده های سلوک نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 36

الْمُؤْمِنِينَ؛[1] «‌و چون موسي به وعده‌گاه آمد و پروردگارش با او سخن گفت،‌ گفت: پروردگارا، خود را به من بنماي تا به تو بنگرم. گفت: هرگز مرا نخواهي ديد وليکن به اين کوه بنگر، پس اگر در جاي خود قرار و آرام داشت مرا خواهي ديد. و چون پروردگارش بر آن کوه تجلّي کرد، آن را خُرد و پراکنده ساخت و موسي مدهوش بيفتاد؛ و چون به خود آمد، گفت: [بارخدايا،] تو پاک و منزّهي [از اينکه با چشم ديده شوي] به تو بازگشتم و من نخستين باوردارنده‌ام».

آري، کسي که سرسپرده فرمان خداست و با همه وجود تسليم خداوند است، خداوند نظر خاصي به او مي‌افکند و وقتي او عنايت و توجه خاص معبود خويش را دريافت از شدت انبساط خاطر مدهوش و ازخود‌بي‌خود مي‌گردد. در اين مرحله که او لايق درک مقام جلال و عظمت الاهي گشت و در پرتو اين معرفت، ما سوي‌الله را فراموش کرد، خداوند به رازگويي و نجواي با او مي‌پردازد. او نيز با همه وجود درصدد حفظ رازها و نجواهاي الاهي برمي‌آيد و آنها را از کف نمي‌دهد و به افشاي زواياي خلوت خويش با معبود نمي‌پردازد، اما جلوه‌هاي نجواها و تعاليم خاص الاهي را در رفتارش ظاهر مي‌سازد و به آنها نمود عيني مي‌بخشد.

گفت‌وگوي خداوند با بنده محبوب خود در بهشت

در حديث معراج که حاوي نجواها و سخنان خداوند با عزيزترين بنده و محبوب خويش، پيامبر خاتم(صلى الله عليه وآله) است، خداوند درباره مقام و شأن مخاطبان خويش و کساني که از نظر و عنايت خاص الاهي، در بهشت، بهره‌مند شده‌اند مي‌فرمايد:

يا أحمد إنّ في الجنه قصراً مِنْ لُؤلُؤٍ فَوْقَ لُؤلُؤٍ ودُرّه فوقَ درّه لَيِسَ فيها قصمٌ


[1] اعراف (7)، 143.

نام کتاب : سجاده های سلوک نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست