خداوند متعال فياض مطلق و داراي رحمت بينهايت است و همه موجودات به فراخور ظرفيتشان از رحمت و بخششهاي او بهرهمندند. انسان نيز برخوردار از مواهب و نعمتهاي الاهي است و کرم و لطف الاهي او را دربرگرفته است. قبل از اينکه بنده از خداوند درخواستي داشته باشد، خداوند باران فضل و کرم خويش را بر او ميباراند و بسياري از نعمتهاي خويش را در اختيارش ميگذارد. حضرت از خداوند درخواست ميکنند که نعمتهايي که بدون سؤال و درخواست در اختيار ايشان نهاده به کمال و انجام برساند، و با مشاهده کوتاهي در بندگي و بهعنوان مجازات و تنبيهْ آنها را نستاند، و کماکان پرده از اسرار و اعمالي که فاش شدنشان انسان را در پيشگاه خلايق رسوا و خوار ميسازد برندارد. تقدير و تدبير الاهي ايجاب ميکند که انسان در راستاي پيمودن مسير تکامل و انجام وظايف بندگي از اعتبار و شخصيت مطلوبي در نزد ديگران برخوردار باشد. اگر حريم شخصيت او شکسته شود و عيوبش آشکار گردد، مورد بياعتنايي ديگران قرار ميگيرد و بيآبرو ميشود و اين رسوايي و بيآبرويي باعث ميگردد که از ديگران فاصله بگيرد و در انتظار به سر رسيدن زندگيِ آکنده از ننگ و عار خود به سر برد. در اين صورت، او نه حال و انگيزه بندگي و عمل به وظايف خويش را دارد و نه ديگران فرصت ايفاي نقش سازنده و انجام وظايف را در اختيارش ميگذارند.
همه انسانها، اعم از کافر و مؤمن در پي آن هستند که مورد احترام مردم باشند و با آبرومندي در جامعه زندگي کنند و داشتن آبرو و برخورداري از احترام در بين مردم را نعمتي بزرگ بهحساب ميآورند. تفاوت در اين است که کافر چون دنيا و نعمتهاي آن را اصيل ميداند و هدف او رسيدن به دنيا ميباشد، در پي آن است که از آن آبرو و احترام اجتماعي، در جهت رسيدن به خواستههاي دنيايي خويش استفاده کند. اما آنچه براي مؤمن اصالت دارد آخرت و دستيابي به قرب الاهي است، و از زندگي دنيا و