توکل به خدا و اميد به اوست و با وجود چنان اميدي که بهحق نعمتي بزرگ بهحساب ميآيد، و با وجودي که انسان تسليم خواست و مشيت خدا گشته و تنها اراده و مشيت الاهي را مؤثر بر هستي ميداند، طبيعي است که توجهاي به ماسوي الله نداشته باشد و ترسي از غيرخدا به خود راه ندهد.
نقش باورداشت نظام حکيمانه الاهي در تحمل مصيبتها و سختيها
شکي نيست که زندگي انسان همراه با مصيبتها، سختيها و گرفتاريهاست و اين مصيبتها و سختيها باعث ميگردد که انسانهاي عادي طاقت و تحمل را از کف بدهند و بيتابي کنند و اضطراب و اندوه و غصه بر دلشان سايه افکند. خداوند درباره روحيه ناشکيبايي انسان ميفرمايد: إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا؛[1] «همانا آدمي ناشکيبا آفريده شده، چون بدي [و رنجي] به او رسد بيتابي کند و چون خيري به او رسد بخل ورزد».
شايد ما تصور کنيم که انسانهاي مرفه و کاخنشينها سختي، نگراني و غم و غصهاي ندارند، اما واقعيت اين است که ناراحتيها، نگرانيها و مشکلات رواني آنها بهمراتب بيشتر از سايرين است. امروزه بيشترين داروهاي آرامبخش اعصاب و روان در کشور آمريکا مصرف ميگردد که از مرفّهترين و سرمايهدارترين کشورهاي جهان بهحساب ميآيد و بيش از هر کشور ديگري در آن کشور بيمارستانها و کلينيکهاي خاص بيماران رواني داير گرديده است. اين ازآنجهت است که ناراحتيها، نگرانيها، افسردگيها و مشکلات رواني و روحي مردم آن کشور بيش از مردم ساير کشورهاست. اين ناراحتيها و نگرانيها وقتي از بين ميرود که ايمان به خدا در دل رسوخ يابد و انسان تسليم مقدرات الاهي گردد و يقين کند که همه امور در دايره