لاَ يَغُرَّنَّک تَقَلُّبُ الَّذِينَ کفَرُواْ فِي الْبِلاَدِ*مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ*لَکنِ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نُزُلاً مِّنْ عِندِ اللّهِ وَمَا عِندَ اللّهِ خَيْرٌ لِّلأَبْرَارِ؛[1] «رفتوآمدِ [سودجويي و کاميابي] کافران در شهرها تو را نفريبد، [اين] برخورداريِ اندک است، پس جايگاهشان دوزخ است و بد آرامگاهي است. اما کساني که از پروردگارشان پروا ميکنند ايشان را بهشتهايي است که از زير [درختانِ] آنها جويها روان است. در آنجا جاودانه باشند، پذيرايياي است از نزد خدا و آنچه نزد خداست براي نيکوکاران بهتر است».
ضرورت تعادل خوف و رجا در مؤمن
بههرحال، انسان صرفنظر از خوشيها و نعمتهاي دنيايي و امکاناتي که برايش فراهم است، بايد نگران آخرت خود باشد و از آن بيم داشته باشد که گناهان او بخشوده نشود و گرفتار عذاب آخرت گردد. و اگر مشاهده کرد که به موازات ارتکاب گناه نهفقط از نعمتهاي در اختيار او کاسته نشد، بلکه آنها افزايش نيز يافتند، بايد به خود آيد و بترسد از اينکه مشمول سنت استدراج الاهي گرديده باشد. از سوي ديگر بايد به فضل و رحمت الاهي اميدوار باشد و اميد داشته باشد که با کسب لياقت، مشمول عنايات و تفضلات الاهي گردد و از ثواب و پاداش الاهي بهرهمند شود.
با توجه به ضرورت وجود همزمان خوفورجا در مؤمن، در برخي از روايات حالت خوفورجا از شرايط ايمان به شمار آمده است؛ دراينباره امام صادق(عليه السلام)ميفرمايند: لَا يَکونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَکونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يَکونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يَکونَ