نقش باورداشت تدبير و حاکميت مطلق خداوند در خوف و خشيت از او
شکي نيست که تدبير و اختيار عالم در اختيار خالق هستي است و سود و زيان هر موجودي به دست خداست و آنچه در عالم دنيا و آخرت رخ ميدهد به اراده و مشيت الاهي بستگي دارد. اين اعتقاد و حقيقت در بسياري از آيات قرآن مورد تأکيد قرار گرفته است و بهعنوان نمونه به سه آيه اشاره ميکنيم:
1. وَمَا کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله کتَابًا مُّؤَجَّلاً...؛[1] «و هيچکس جز به فرمان خدا نميرد، سرنوشتي است تعيين شده...».
2. خداوند حتي ايمان آوردن بنده خويش را به خود نسبت ميدهد و ميفرمايد که کسي بدون اذن و اراده من نميتواند ايمان آورد:وَمَا کانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ؛[2] «و هيچکس جز به فرمان خدا ايمان نميآورد، و [خداوند] پليدي را بر کساني مينهد که نميانديشند».
3. وَاتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَه لا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلا يَمْلِکونَ لأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَلا نَفْعًا وَلا يَمْلِکونَ مَوْتًا وَلا حَيَاه وَلا نُشُورًا؛[3] «و [مشرکان] بهجاي او [خداي يکتا] خداياني گرفتند که هيچچيز نميآفرينند و خود آفريده شدهاند، و زيان و سودي براي خويشتن در توان و اختيار ندارند و نه مرگي را در اختيار دارند و نه حياتي و نه رستاخيزي را».
البته معرفت انسانها نسبت به تدبير و حاکميت الاهي بر جهان هستي و جهان آخرت متفاوت است و دراينبين کساني باوري به قيامت ندارند تا اعتقادي به عذابهاي آن و تدبير الاهي در صحنه قيامت داشته باشند. ازاينروي، پيامبران الاهي در آغاز دعوتشان با اين دشواري روبهرو بودند که مردم نوعاً اعتقادي به معاد و قيامت