فعاليتها و کارهاي فردي و اجتماعي او (از کارهاي ساده چون خوردن و خوابيدن گرفته تا درس خواندن، عبادت، مبارزه با دشمنان و زحمت و تلاش براي تأمين زندگي) ناشي از انگيزه ترس و يا انگيزه اميد است. ما هيچ کار اختياري انسان را نمييابيم که عامل ترس و يا عامل اميد و يا هر دو در آن دخالت نداشته باشند و آن دو لازمه زندگي انسان به شمار ميآيند و نقش اساسي در زندگي ما دارند. همه عقلاي عالم از هر دين و مذهبي به حفظالصحه و رعايت بهداشت پايبند هستند و از آنچه بهداشت رواني و جسمي انسان را تهديد ميکند و باعث مرگ و يا بيماري ميگردد پرهيز ميکنند و بيترديد ترس از بيماري و مرگ آنان را به رعايت بهداشت واميدارد که اگر آن ترس نبود بهداشت را رعايت نميکردند. ترس از گرسنگي و فقر همراه با اميد به دريافت مزد جهت تأمين نيازمنديهاي زندگي، کارگر را واميدارد که از صبح تا شب سختي کار، گرما و سرما را بر خود هموار کند.
بهطورکلي در هر کار فردي و اجتماعي به نوعي ترس دخالت دارد، منتها متعلق ترس در موارد گوناگون متفاوت است: گاهي ترس از بيماري انسان را به واکنش و فعاليت واميدارد و گاهي ترس از گرسنگي و گاهي ترس از آبروريزي در رفتار انسان دخالت دارد. همچنين اميد داراي متعلق واحدي نيست و نسبت به افراد و فعاليتهاي گوناگون متعلقهاي گوناگوني دارد. مثلاً دانشآموز براي اينکه نظر معلم را به خود جلب کند، درس ميخواند و يا کودک براي اينکه از نوازش مادر برخوردار شود، از او اطاعت ميکند.
خاستگاه الاهي ترس و اميد
افراد متدين و خداشناس ترس و اميد خود را به خداوند ارتباط ميدهند و سعي ميکنند ترس و اميد آنان با انگيزه الاهي و ديني همراه گردد. بهعنوان نمونه، آنان از