شيطان تا جايي به اطاعت خدا ميپرداخت که آن را موافق ميل خود ميديد و وقتي اطاعت خدا را موافق پسند و ميل خود نيافت از آن سر برتافت و به آن فرجام شوم و نکبتبار مبتلا گرديد، اين داستانْ هشدار بزرگي است به ما که پيوسته خودمان را بپاييم و بنگريم ايمان ما مطلق است يا مشروط؟ آيا در مقام بندگي خدا بهگونهاي هستيم که از هرچه خداوند به آن فرمان داد اطاعت کنيم و تحت هر شرايطي از خداوند تبعيت و فرمانبرداري داشته باشيم؟ البته امتحان انسانها متفاوت است و هرکس در حد ظرفيتي که دارد مورد امتحان خدا قرار ميگيرد و همه انسانها طاقت و تحمل هر امتحاني را ندارند. درعينحال نصابي براي امتحان همگان وجود دارد که همه در آن حد مورد امتحان قرار ميگيرند. کساني که از مراتب عالي معرفت و ظرفيتهاي وجودي بالا برخوردارند، با امتحانات بسيار دشوار و بلايا و مصيبتهايي مواجه ميشوند که بههيچوجه براي افراد عادي قابل تحمل نميباشند. اما موفقيت در اين آزمونها و بلاها آنها را به عاليترين درجات کمال و شرافت ميرساند، تا آنجا که حتي پس از هزار سال از مرگشان خاک قبر آنان بيماران ناعلاج را شفا ميدهد. از شمار کساني که از عاليترين مراتب معرفت و بالاترين ظرفيت وجودي برخوردار هستند حضرت ابراهيم(عليه السلام) است که در امتحان و آزموني سخت مأمور گشت فرزند زيبا و رشيدش را در پيشگاه خداوند قرباني کند و هم وي و هم فرزندش در برابر فرمان خدا سر تسليم فرود آوردند و با رضايت تمام و بدون کوچکترين مخالفتي درصدد اجراي فرمان معبود خويش برآمدند و در اين آزمون بزرگ سربلند و سرافراز گشتند. خداوند در توصيف اين آزمون بزرگ ميفرمايد: