پس از توجه به مقام خداوند و ضرورت بندگي او و ترس از فرجام گناهان و خسارتهايي که از ناحيه خطاها متوجه انسان شده و اميدواري به فضل و رحمت خداوند، حالت توبه در انسان پديد ميآيد. در اين حالت انسان بايد با زبان استرحام با خداوند سخن گويد. چنانکه در دعاها و مناجاتها مشاهده ميشود، اين زبان ويژگيهاي خاص خود را دارد و بر پايه درک عجز و ناتواني انسان و فقر ذاتي و نياز شديد او به خداوند متعال که بستر دريافت رحمت الاهي را فراهم ميآورد شکل ميگيرد.
بايد توجه داشت که ما نميتوانيم درک کاملي از ذات و صفات خدا داشته باشيم، در نتيجه نميتوانيم درک درستي از رابطه خود با خدا داشته باشيم و مفاهيمي را که درباره خداوند و ارتباطمان با او به کار ميبريم، همان مفاهيمي است که درباره انسانها و ارتباطشان با يکديگر به کار ميروند که پس از تجريد آنها از نقص و محدوديت، به خداوند نسبت داده ميشوند و در مقام مفاهمه و از جمله در مقام سخن گفتن با خداوند ما ناگزيريم که از آن مفاهيم محدود که بههيچوجه کنه و حقيقت صفات الاهي را نشان نميدهند استفاده کنيم. امام باقر(عليه السلام) در تبيين اين حقيقت که ما ناتوان از درک